در جستجوی معنا قلبِ تاب‌آوری

بلاخره پذیرفتم هستم با همه‌ی دردهایم و با همه‌ی شرایطم و داشته‌ها و نداشته‌هایم. آرام آرام با شرایطم و این که مبتلا به فلج مغزی هستم دوست هم شدم. حس‌های گرفته‌ام که از “چرا من؟”های بی‌شمارم ناشی می‌شد، آرام آرم باز شد و حالم نیمه آفتابی و آفتابی شد.

در روزهای بعد از پذیرش وضعیتم و در روزهایی که استفاده از اسم مجازی در وبلاگستان رسم بود از دوست عزیزی خواستم یک اسمی پیشنهاد دهد تا من با آن اسم بنویسم. آن دوست با خواندن بیت زیر “بید مجنون” را پیشنهاد داد:

“از حجاب حسن شرم آلوده‌ی لیلی هنوز                         بید مجنون سر به زیر انداختن بار آورد”*

بیدِ مجنون از آن روز برایم خاص شد. یک رضایت خاطری یک چرا من نه‌ی خاصی در درخت بید مجنون با آن شاخ و برگ‌های فروافتاده‌اش یافتم. فرو افتادگی که زیبایش می‌ساخت. الان که با مفهومِ تاب‌آوری آشنا شده‌ام، بیدِ مجنون برایم نماد تاب‌آوری به خاطر معناداری شده است. این که او خودش را به لیلی وصل کرده و از این اتصال خوش است.

در زندگی شما چه چیزی معنای خاصی برایتان دارد؟

دیان کوتو در مقاله‌ی ماهیت تاب‌آوری و مکانیسم آن نوشته است: «اکثر محققان معتقدند عمل معنا بخشی، راهی است که افراد مقاوم و تاب‌آور از سختی‌های امروز به سوی آینده‌ای بهتر می‌سازند. این پُل‌ها زمان حال را قابل کنترل می‌کنند و حس طاقت فرسا بودنش را از بین می‌برند.»

شاید بدانید “انسان در جستجوی معنا” نوشته‌ی چه کسی باشد؟ ویکتور امیل فرانکل.

«ویکتور فرانکل پدیدآورنده‌ی معنادرمانی (لوگوتراپی) چهار سال از عمرش را در چهاراردوگاه :درزینشتات،آشویتز،کافرینگ وتورکهایم سپری کرد.پدرش در اردوگاه بر اثر ذات الریه روی دست هایش جان باخت در حالی که او فقط توانست به او مورفین بزند،مادرش در اتاق گاز آشویتز و برادرش والتر در زیر آوار یکی از معادن اردوگاه های فرعی آشویتز جان سپرد.همسرش تیلی در اردوگاه برگن_بلسن بر اثر گرسنگی درحالی که تنها ۲۴ سن سال داشت جان داد.تنها خواهرش استلا به استرالیا مهجرت کرد.

دکتر جوان دست نوشته‌هاى علمی‌اش را در داخل آستر کت خود جاسازى کرده بود اما مجبور شد در واپسین دقایق آنها را تحویل دهد. شبهاى بعد سعى کرد آنها را ابتدا به ذهنش و سپس بر روى کاغذ پاره‌هایى که پنهانى به دست آورده بود بازسازى کند. میل شدید او براى بازنوشتن و چاپ آن یادداشت ها باعث شد سختی‌هاى اسارت را تحمل کند.

حادثه‌ی مهم دیگر زمانى رخ داد که به همراه سایر زندانیان براى نصب خطوط راه آهن کار مى کرد. زندانیان از سرنوشت خویشاوندان و همسران خود کاملاً بى خبر بودند. دکتر جوان شروع به اندیشیدن راجع به همسر خودش کرد و دریافت که همسرش در درون او حضور دارد: « نجات انسان از طریق عشق و در عشق است.»

تئوری «معنادرمانی» فرانکل، شالوده‌ی اصلی آموزش تاب‌آوری در کسب و کار است. در این رابطه دیان کوتو از قول سالواتور آر. مادی مدیر موسسه‌ی طاقت‌مندی نوشته است: «آموزش تاب‌آوری – آنچه ما طاقت‌مندی می‌خوانیم- روشی برای ما است تا به افراد کمک کنیم به زندگی‌های روزمره‌شان معنا ببخشند.»

 

در مقیاس 25 سوالی تاب آوری کونور و دیویدسون دو سوال زیر برای بررسی تاثیرات معنوی زندگی است:

«وقتی که راه حل روشنی برای مشکلاتم وجود ندارد، گاهی خدا یا تقدیر می تواند کمک کند.

معتقدم که در هر اتفاق خوب یا بد، مصلحتی هست.»

اگر به نظرتان این دو جمله همیشه درست بودند نمره‌ی 4 و اگر این دو جمله کاملن نادرست بودند عدد صفر و به ندرت= ۱، گاهی درست=2 و اغلب درست= ۳           بدهید. جمع این دو سوال را به 2 تقسیم کنید هر چقدر عدد حاصل به 4 نزدیک بود شما از نظر معناداری زندگی خوبی دارید.

 

*صائب تبریزی دو غزل با مصرع ” از حجاب حسن شرم آلوده لیلی هنوز” دارد یکی همین است که در این نوشته آمده و برای غزل 2383 است و دیگری هم بیت زیر که مشهورتر است از غزل 2513 می‌باشد:

«از حجاب حسن شرم آلوده لیلی هنوز/ بید مجنون را میسر نیست سر بالا کند».

 

مطالب مرتبط:

بدیهه‌پردازی (بریکولاژ) کلیدی برای تاب‌آوری

پذیرش داشته باشید تا تاب‌آور بشوید

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *