پدیده‌ی درهم‌تنیدگی کوانتومی

اولین دفتر خاطراتم را ورق می‌زنم. در تاریخ ۷۲.۳.۱۶ یک نوشته‌ای از روزنامه را در دفترم با عنوانِ دبیر ریاضی رونویسی کردم. یک دلنوشته‌ای به مناسبت روز معلم و ماجرای یک کلاس ریاضی است که معلم ریاضی در قالب دایره، بیضی و مثلث به تعریف گذشته، حال و آینده در زندگی می‌پردازد و در آخر هم به اشکالات درسی بچه‌ها جواب می‌دهد:  

«_ آقا حاصل تقسیم سینوس اشتیاق به کسینوس اراده چیست؟

+ تانژانت پیروزی

_ مجذور صبر و تحمل در جهان فردا کدام است؟

+ سعادت

_ از جمع علم و ایمان برای هر فرد چه حاصل می‌شود؟

+ فروتنی

_تفریق کبر و غرور از شخصیت آدمی چه را نتیجه می‌دهد؟

+ انسانیت

_ آقا آیا می‌شود غم را به گونه‌ای تقسیم کرد که خارج قسمتش شادی باشد؟

+ بله؛ به شرط آنکه مقسوم علیه کسر، استقامت باشد.

_ آیا می‌توان از متغیر امید، مشتق اعتماد به نفس را گرفت؟

+بله اما در فرض مسئله باید این نکته ذکر شود که امید باید پایدار و واقعی باشد. »

با خواندن این متن به ذهنم رسید ببینم اگر فیزیک + عشق رو جستجو کنم به چه مطلبی می‌رسم.

نتیجه‌ی جستجو یک مقاله‌ای با عنوان “ارتباط عشق با فیزیک!” بود که به مفهوم «درهم تنیدگی کوانتومی Quantum Entanglement» پرداخته بود.

درهم‌تنیدگی کوانتومی یا درهم‌تافتگی کوانتومی یک خاصیتی است که دو ذره‌ی درهم‌تنیده آن‌چنان با هم ارتباط نزدیکی پیدا می‌کنند که تغییر یکی در دیگری فوری تاثیر می‌کند حتی اگر بیلیون‌ها سال نوری از هم فاصله گرفته باشند.

این فرضیه را جان بل مطرح کرد و مخالف نظر آلبرت انیشتین بود که ثابت کرده بود اطلاعات نمی‌تواند سریع‌تر از سرعت نور انتقال پیدا کند.

این متن را قبلن منتشر کرده‌ بودم، امروز در بازنویسی به این‌جا که رسیدم یادِ یادداشت نازنین ایمانی در مورد ارتباط لانگ دیستنس افتادم:

«رابطه لانگ‌دیستنس آری یا خیر؟

چندی پیش، دو نفر از پادکسترهای شناخته شده با هم ازدواج کردند. امیرحسین یکی از مجریان «رادیو نیست» بود و وحیده خالق پادکست «اجنبی». رابطه‌شان زمانی شروع شد که وحیده در لهستان زندگی می‌کرد و امیرحسین در ایران بود. شاید چنین شروعی برای یک رابطه عاطفی بادوام، عجیب و دور از ذهن به نظر برسد.

آن‌ها به طور مداوم به یک‌دیگر پیام می‌دادند، احساسات خود را به شکل شفافی با دیگری به اشتراک‌ می‌گذاشتند و مهم‌تر از همه آن که وقتی حس می‌کردند دیگری به هر دلیلی ناراحت است آن قدر با او صحبت می‌کردند تا به حرف بیاید.

آن‌ها از این موارد به عنوان رمز موفقیت «مدیریت رابطۀ از راه دور» یاد می‌کردند.

همین موضوع بهانه‌ای شد تا از رابطۀ لانگ دیستنس صحبت کنم. آدم‌های زیادی را دیده‌ام که کنار هم در یک شهر هستند اما دل‌هایشان از هم دور است و ذره‌ای تلاش نمی‌کنند تا نیازهای دیگری را درک کنند. عدم وجود فاصلۀ جغرافیایی، تضمین‌کنندۀ صمیمیت نیست. از سویی دیگر نمی‌توان از مزیت‌های کنار هم بودن غافل شد.»

حالا سوال اینجاست از درهم‌تنیدگی کوانتومی آیا یک رابطه‌ی لانگ دیستنس است از نوع خیلی دور خیلی نزدیک؟

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *