زینب قهرمانی عکسم در دفتر ریاست به مناسبت روز جهانی بهداشت روان

مبتلا به فلج مغزی

کارشناسی ارشد آموزش پرستاری با گرایش  پرستاری روان

 از دانشگاه علوم پزشکی ایران

دانشجوی دکترای مشاوره توانبخشی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی 

 

 

یک روز بهاری  در سال 1354 با شناسنامه‎ ای یک و نیم ساله، به عنوان اولین فرزند در یک خانواده‌ی روستایی با تولدی سخت چشم به جهان گشودم.

تا مدرسه اسمم رباب بود. چون مادربزرگم اعتقاد داشت زینب باشی بلالی هست و خیلی بلاکش است، نگذاشته بود اسم زینب را که در شناسنامه‌ام بود را در گوشم صدا بزنند.

اما از اول پا گذاشتن در مدرسه و بعد از نیمه ماندن سال اول مدرسه، در سال دومی که کلاس اول ابتدایی بودم با همراهی مادر مهربان و دلسوزم و خانم معلم مهربانی که فرشته ی نجاتم شد،  بلاخره پذیرفتم که من زینب قهرمانی هستم و سختی‎های زندگی همراه با معلولیت فلج مغزی از تولد تا مرگ با من خواهد بود.

سال 1372 که به اصرار پدرم تجربی خوانده بودم ثمره ‎اش را نشان داد و من وارد رشته ‎پرستاری دانشکدۀ پرستاری و مامائی زنجان شدم. ورودی بهمن ماه بودم و تا بهمن ماه بیشتر وقتم صرف خواندن رمان و داستان‎هایی که مد روز بود مثل دزیره، پرنده ‎ی مرغزار و همه ی رمانهای فهیمه رحیمی شد.

از ترم 5 کار دانشجوئی را شروع کردم و با کار پرستاری در بیمارستان آشنا شدم.

سال 1377 فارغ التحصیل شدم و در بخش قلب طرح نیروی انسانی خودم را سپری کردم.

از سال 1379 تا سال 1381 به مدت 1.5 سال خانه نشین بودم. با همه‌ی سختی ‎هایش بلاخره 14 اردیبهشت 1381 یک روز قبل از تولد حقیقی ‌ام سد کمسیون پزشکی را شکستم و به صورت مشروط وارد رشته ی  پرستاری شدم. محل کارم به خاطر شرایط جسمی‎ ام که دور از چشم مسئولین باشم بخش روانپزشکی زنان تعیین شد.

سال 1383 در آزمون کارشناسی ارشد قبول شدم و در سال 1385 از رشته ی آموزش پرستاری با گرایش پرستاری روان فارغ التحصیل شدم.

تا شهریور 1386 کماکان در بخش روانپزشکی زنان مشغول به کار پرستاری بودم.

از شهریور 1386 تا کنون (دی ماه 1401) در دانشکده پرستاری و مامایی به عنوان مربی پرستاری مشغول انجام وظیفه هستم.

البته کار در بخش روانپزشکی برای من فقط یک شغل نبود. حتا از یک حرفه هم فراتر شد. خودشناسی را کسب کردم و به نقاط ضعف و قوتم آگاهی پیدا کردم.

 

نوشتن با دوره‌های تولید محتوای مشترک  دوستانم در رادیو توان و خانم عسگری دوباره برایم مطرح شد و با دوره‎های مختلف  آقای شاهین کلانتری برایم جدی تر شد. دوره‌هایی را هم با خانم محمدبیگی داشتم.

برای تلکیف دوره  تولید محتوای رادیو توانی‎ها سایتم را راه اندازی کردم.

 

حالا و اکنون اینجا هستم تا از تجربیات زندگی‎ام به عنوان یک فرد دارای معلولیت و همین طور از تجربیات کار پرستاری و مربیگری روانپرستاریم بنویسم.

 

برای خواندن زندگی علمی من می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید.

https://isid.research.ac.ir/Zeinab_Ghahremani

ایمیل من: ghahremanizeinab@zums.ac.ir

آدرس تلگرام من: https://t.me/bidemajnoon0

اینستاگرام من: Instagram/zeinabghahremani.ir

پروفایل من در گوگل اسکولار: https://scholar.google.com/citations?user=sKUN3lEAAAAJ&hl=en