یادگیری توانایی و مهارت‌های موجود در افراد بسیار تاب‌آور: بخش اول سطح چهارم تاب‌آوری

 

سطح چهارم تاب‌آوری توسعه‌ی مهارت‌های تاب‌آوری سطح بالا را شامل می‌شود:  

یادگیری توانایی و مهارت‌های موجود در افراد بسیار تاب‌آور

یادگیری مهارت‌های مقابله‌ای و توسعه‌ی خوش‌بینی و تفکر مثبت

استفاده از توانایی‌های متضاد مانند خلاق و محاسبانه و ….

استفاده از مهارت‌های هم‌افزا به جای هم‌افزازدا

 

در این مطلب به توضیح اولین بخش می‌پردازیم.

 

یادگیری توانایی و مهارت‌های موجود در افراد بسیار تاب‌آور

 

این بخش به پرورش کنجکاوی و یادگیری می‌پردازد.

در این جهان نیاز به یادگیری جهت زنده ماندن، گزینه‌های زیادی پیش روی انسان قرار می‌دهد. انسان می‌تواند محیطی ایمن خلق کند و یاد بگیرد چگونه در یک محیط جدید ادامه حیات دهد.

کنجکاوی یک مولفه‌ی ضروری برای تاب‌‌‌آوری است. با کنجکاوی می‌توانیم فهم دقیق و صحیحی از آنچه در حال اتفاق افتادن است به دست آوریم. وقتی نتوانیم واقعیت جدید را درک کنیم، تاب‌آوری ما کاهش می‌یابد. کنجکاوی نمونه‌ای از گشودگی ذهن است. کنجکاوی فعال اجازه می‌دهد خود را در میان موضوعات و تجارب جدید راهبری نماییم. افرادی که نسبت به وقایع جهان پیرامون خود ادراک بهتری دارند، شانس بیشتری برای اداره‌ی موثر شرایط جدید دارا هستند. در مقابل، افراد دارای ذهن بسته از شنیدن اطلاعات یا بازخوردهای خلاف میل‌شان امتناع می‌کنند. این افراد امکان بیشتری دارد که در فعالیت‌های خود دچار شکست شوند.

از خودمان بپرسیم:

آیا تاکنون از پذیرش حقیقت امتناع کرده‌ایم؟

آیا تاکنون بدلیل عدم توجه به وقایع در حال وقوع تجربه‌ی  بدی لمس کرده‌اید؟

اگر جواب مثبت است لازم است به خود تلنگری بزنیم. گاهی والدینی را می‌بینیم که آخرین افرادی هستند که اعتیاد فرزندان خود را می‌پذیرند.

 

مطالعه و بررسی سریع واقعیت

زمانی که با یک مشکل عمده و غیر منتظره مواجه می‌شوید یک دفترچه یادداشت بردارید و سوال اصلی را در بالای آن صفحه بنویسید:

  • سوال‌های مهمی که باید بپرسم کدامند؟

 

با تهیه‌ی لیستی از سوال‌ها شروع کنید. سوالاتی از قبیل سوالات زیر می‌تواند کمک کننده باشد.

  • چه چیزی در حال وقوع است؟ چه چیزی رخ نمی‌دهد؟
  • این واقعه چقدر مهم و جدی است؟
  • چقدر زمان دارم؟
  • آیا باید کاری انجام دهم؟ آیا نباید کاری کنم؟
  • دیگران چه کارهایی انجام می‌دهند؟ چه کارهایی نمی‌کنند؟ چرا؟
  • در چه نقطه‌ای باید به این رویداد واکنش نشان دهم؟
  • دیگران چه واکنشی دارند؟ احساسات آنها چیست؟
  • من در نظر آنان چگونه به نظر می‌آیم؟
  • دیگران به چه چیزهایی توجه ندارند؟

 

پس از پرسیدن چنین سوالاتی، سریعاً به دنبال پاسخ بگردید. هر قدر نسبت به وقایع در حال وقوع سریع‌تر آگاه شوید، سهم شما از مزایای تاب‌آوری بیشتر خواهد بود.

 

کنجکاوی با حل خلاقانه مسئله در ارتباط است. داشتن اطلاعات دقیق و صحیح منجر به راه‌حل‌های خلاقانه و کاربردی، برای حل مسائل واقعی زندگی می‌گردد.

 

یادگیری

افراد تاب‌آور خودمدیریتی دارند و از تجارب خود یاد می‌گیرند. آنها شخصیت کشف شده‌ای دارند. آنها هیچ گاه کنجکاوی خود را درباره‌ی جهان پیرامونی از دست نمی‌دهند و همیشه از تجارب خود یاد می‌گیرند. از ارزیابی عملکرد خود استقبال می‌کنند، زیرا می‌خواهند چگونگی پیشرفت و بهبود خود را بدانند. آنها از انتقادات سازنده قدردانی می‌کنند وممکن است از دیگران به خاطر بازخوردی که به آنها می‌دهند تشکر کنند، حتی اگر آن بازخوردها را دوست نداشته باشند.

خوشبختانه حتی اگر خودانگیزشی فرد برای یادگیری صلاحیت‌های ارزشمند زندگی در دوران کودکی سرکوب شده باشد، بارقه‌ی یادگیری دوباره می‌تواند شعله‌ور شود. سیستم یادگیری فطری و ذاتی که سرکوب شده است، مانند کامپیوتری که پس از اختلال در برنامه‌ی نرم‌افزای راه‌اندازی مجدد می‌شود، می‌تواند دوباره فعال گردد.

سطح چهارم تاب‌آوری با یادگیری از تجربیات خود، شکوفا می‌شود. مزیت عمده‌ی انسان بودن این است که ما می‌توانیم در هر سنی رفتارهای جدید را جایگزین رفتارهای قدیمی کنیم. باید بدانیم ما دارای توانایی یادگیری به سه شیوه‌ی مختلف هستیم.

نوع اول یادگیری همان یادگیری‌های رسمی، برنامه‌ریزی و کنترل شده که معمولن در کلاسهای درس و مدارس اتفاق می‌افتد.

نوع دوم یادگیری با تقلید و الگوبرداری از افراد موثر حاصل می‌گردد. ما از طریق الگوبرداری از مدل‌های نقش، شیوه‌ی رفتار دیگران را یاد می‌گیریم.

سومین نوع یادگیری، خود انگیزشی و خود مدیریتی است.  این نوع یادگیری مستقیماً از تجارب شخصی خود ما حاصل می‌شود. زندگی برای افرادی که یادگیری‌شان متکی به خود آنها است محیطی برای یادگیری محسوب می‌شود.

وقتی در مدرسه سر کلاس حاضر می‌شویم، ابتدا دروس را یاد می‌گیریم سپس آزمون می‌دهیم. در مدرسه‌ی زندگی ابتدا آزمون می‌دهیم و سپس درسی را فرا می‌گیریم.

افراد تاب‌آور از هر سه شیوه‌ی یادگیری استفاده می‌کنند. آنها در کلاس‌های مختلف آموزش می‌بینند، از مدل‌های نقش می‌آموزند و با اتکا بر خود، درس‌های سودمند فرا می‌گیرند.

 

 فرایند 5 مرحله‌ای یادگیری در مدرسه‌ی زندگی

  • مرحله‌ی اول: پس از روی دادن یک تجربه‌ی مهم آن را در ذهن خود بازسازی کنید. (در زمان آشفتگی، احساسات خود را بیان کنید تا به طور آشکار از احساسات و عواطف خود آگاه شوید، سپس به عنوان یک مشاهده‌گر بیرونی مجدداً صحنه را مورد بازبینی قرار دهید.)
  • مرحله‌ی دوم: تجربه‌ی حاصله را تشریح کنید. آن را برای یک دوست تعریف کنید و یا در دفتری یادداشت نمایید. مشاهده‌گر خود و دیگران باشید. زمانی که اقدامات خود را توجیه کرده و یا از خودتان انتقاد می‌کنید چیزی یاد نمی‌گیرید، یا زمانی که از دست دیگران عصبانی هستید و یا اقدام‌های آنان را مورد انتقاد قرار می‌دهید چیزی یاد نخواهید گرفت. تنها زمانی که به عنوان یک مشاهده‌گر بیرونی به خود نگاه می‌کنید می‌توانید برای انجام کارها گزینه‌های مختلفی ارائه نمایید.
  • مرحله‌ی سوم: از خودتان بپرسید از این تجربه چه چیزی می‌توانم یاد بگیرم؟ اگر چنین واقعه‌ای مجددا تکرار شود من چه کارهایی، به شکل متفاوتی باید انجام دهم و یا چه کارهایی را باید مشابه با اقدامات فعلی انجام دهم؟
  • مرحله‌ی چهارم: شیوه‌ی موثر صحبت کردن و یا عمل کردن در دفعه‌ی بعد را تصور نموده و در ذهن خود مجسم کنید.
  • مرحله‌ی پنجم: به طور ذهنی شیوه‌ی بهتر و موثرتر را تمرین کنید. در تصورات ذهنی خود، از نحوه‌ی تعامل موثر با شرایط دفعه‌ی بعد لذت ببرید.

 

وقتی پس از وقوع حادثه‌ای مطلوب یا نامطلوب، از پنج مرحله‌ی فوق پیروی می‌کنید قادر خواهید بود در موقعیت‌ها و شرایط مشابه آتی به طور بهتر و موثرتری تعامل نمایید. زمانی که مجدداً با شرایط مشابهی مواجه گردید به جای ترس، دارای انرژی مثبتی برای مقابله با آن خواهید بود، زیرا برای انجام واکنش جدید این انرژی آماده و در اختیار شماست.

استیسی شولتز مدیر عملیات داخلی یک شرکت بزرگ بیمه می‌گوید: «پیشرفتم در شرکت بخاطر شیوه‌ی یادگیری‌ام است. من هر روز بهتر از دیروز هستم.» او معتقد است یادگیری واقعی در شغل و محیط کار آن هم نه از تجربه‌ی زیاد بلکه تامل و تفکر در انجام کارها حاصل می‌شود: «من کتاب‌های مدیریتی می‌خوانم و در سمینارهای مدیریت شرکت می‌کنم. لیکن، تخصص واقعی صرفاً از تجربه‌ی زیاد حاصل نمی‌شود، بلکه نیازمند اختصاص زمان برای تامل و تفکر بر انجام کارهای خوب انجام نشده و تلاش برای یادگیری از هر دوی آنها است.

مدرسه‌ی زندگی برای افرادی که از طریق یادگیری مهارت‌های جدید و توسعه‌ی نقاط قوت خود نسبت به مشکلات واکنش نشان می‌دهند فرصت‌های یادگیری فراوانی ارائه می‌کند. اسکات پِک در اثر خود به نام “جاده‌ای کمتر طی شده” می‌گوید: «انسان‌های عاقل یاد می‌گیرند نه تنها از مشکلات نترسند بلکه، آنان را در آغوش گیرند.»

سوزانا سامر هنرپیشه با پدری الکلی، زود ازدواج کرده و سپس طلاق گرفته و مادر یک فرزند دارای معلولیت و اخراج شده از کار توانست مجدداً مسیر شغلی خود به عنوان یک ستاره سینما را در پیش بگیرد. او می‌گوید: «هرچیزی که اتفاق افتاده یک درس است. زندگی بی حاصل، آن است که به درس‌های آموخته شده توجهی نشود. افرادی که چنین زندگی می‌کنند تسلیم خواهند شد، آنها انتخاب کرده‌اند تا قربانی شوند. من تسلیم نشدم. من یک قربانی نیستم و این پرغرورترین موفقیت من است.»

از شکست‌‌ها هم می‌شود آموخت. شکست‎‌ها می‌توانند موجب نابودی شده یا اینکه تبدیل به تجربه‌ای برای رشد گردند. پیشرفت بزرگ در تاب‌آوری زمانی حاصل می‌شود که شکست را به عنوان فرصتی برای یادگیری تعریف نمایید. افراد ماهر، در اغلب موارد نسبت به موفقیت، درس‌های بیشتری از شکست کسب می‌کنند.

داشتن روحیه‌ی کنجکاو و سرزنده سهم زیادی در تاب‌آوری دارد. سرزندگی و پرسیدن سوال اجازه می‌دهد شیوه‌ی خروج از شرایط  دشوار را بیاموزیم.

وقتی در یک موقعیت قرار می‌گیریم بهتر است آن را به منزله‌ی بازی فرض کنیم و از غرق شدن در احساسات خود جلوگیری کنیم. یکی از علائم برجسته‌ی یادگیری از تجارب زندگی واقعی، خندیدن است. بینش حاصله می‌تواند یک کشف لذت بخش باشد و برای مدت زیادی با ما بماند.

زمانی که  مهارت‌های لازم برای یادگیری در مدرسه‌ی زندگی به دست آوریم، می‌توانیم:

  • به دست روش‌های خلاقانه‌ی موثری برای تعامل با شرایط جدید بیابیم.
  • بدون این‌که دچار افسردگی شویم با تغییرات دائمی روبرو شویم.
  • درس‌های مفیدی از تجارب بد کسب کنیم و مهیای رویدادهای آتی شویم.
  • شیوه‌های جدیدی برای کارکردن یاد بگیریم و یا خدمات جدیدی ارائه نماییم.
  • اعتماد به نفس خود را توسعه دهیم.
  • از احساس نگرانی در مورد تغییرات و چالش‌های غیر منتظره اجتناب کنیم.
  • با گذشت زمان، بیشتر به خود واقعی‌مان نزدیک شویم.

در نهایت می‌توان گفت یادگیری نکته‌ی کلیدی برای اداره‌ی تغییرات است. یادگیری و تغییر تفکیک‌ناپذیرند و یک‌دیگر را تعریف می‌کنند.

 

فعالیت‌های توسعه‌ی تاب‌آوری

  1. در باره‌ی ارتباط میان کنجکاوی و چگونگی ارتباط آن با اداره‌ی سریع تغییرات بیندیشید. اگر کنجکاوی شما در خلال دوران کودکی سرکوب شده است برای کنجکاوی بیشتر خود را آماده کنید.
  2. آیا تا به حال از روی کنجکاوی و شهود وقوع یک امر را حدس زده‌اید که بعدها آرزو کنید که ای‌کاش این‌کار را نمی‌کردید؟ از توجه به شهود خود، چه تجربه‌هایی آموخته‌اید؟
  3. به تجربه‌های ناخوشایند گذشته‌ی خود فکر کنید. حافظه‌ی خود را برای یافتن سرنخ‌های اولیه‌ای که نادیده گرفته‌اید واکاوی نمایید. از فرایند پنج مرحله‌ای «یادگیری از تجارب» استفاده کنید تا درسی مفید بیاموزید.
  4. کدامیک از رویکردهای آموزشی را تجربه‌ کرده‌اید؟ آیا منفعل هستید و اجازه می‌دهید دیگران به شما بگویند چه چیزهایی را باور خود قرار دهید، یا اینکه کنترل یادگیری به وسیله‌ی دیگران را به چالش می‌کشید؟

شعر زیر تا چه حد بیانگر تجارب شما در مدرسه است؟

«بچه مدرسه»

-فرزندم، امروز چه چیزی یادگرفتی که آنرا دوست داری و از نظر تو خوب است؟

+معلم گفت: من نیاز به یادگیری دارم تا مانند کودکان رفتار نمایم.

-آیا بازی کردی، خندیدی، دویدی و در کنار دوستان خود شادمان بودی؟

+معلم گفت: لطفاً بنشینید و سروصدا نکنید.

+من چگونه یاد بگیرم خودم باشم،

+چگونه به من یاد داده خواهد شد،

+در حالی‌که معلم به ما یاد می‌دهد

+چیزی باشیم که نیستیم؟

 

  1. چه رابطه‌ای میان شیوه‌ی آموزش دانش‌آموزان و توانایی یک جامعه برای بقاء در یک محیط جدید مشاهده می‌کنید؟ چه مسائل اخلاقی به وجود می‌آید زمانی که یک گروه مصمم است سیستم باورهای خود را زنده و دست نخورده حفظ کند اما کودکان آنان می‌بایست در یک محیط فرهنگی متفاوت برای بقا تلاش نمایند؟

 

منبع: کتاب مزایای تاب‌آوری  نشر پژوهش روزگار

 

 

تقویت سه خود داخلی یا دربان‌های داخلی: سطح سوم تاب‌آوری

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *