در اواخر سال ۱۴۰۰ در وبینارهای استاد شاهین کلانتری با داشتن کلمهی سال آشنا شدم. اگر کلمهی سال و شاهین کلانتری را در گوگل جستجو کنید به پست «سال کلمه، کلمه سال» میرسید که استاد در آن به منشا کلمهی سال اشاره کردهاند: «نویسندگان کتاب «کلمهای که زندگی شما را تغییر میدهد» پیشنهاد میدهند که به جای نوشتن فهرست رنگارنگی از اهداف سالانه، بهترین کار این است که فقط یک واژه را به عنوان نوک پیکان اهداف سال در نظر بگیریم و تمام سال را حول محور همان واژه پیش ببریم.»
برای سال ۱۴۰۱ کلمهی سال خودم را خدا انتخاب کردم. کلمهی سال ۱۴۰۲ام هم شد تکمیل و ادامه. امسال یعنی سال ۱۴۰۳ چون با فشار تحصیل در تهران و رفتو آمد شروع شد کلمهی سالم شد کم نیاوردن. وسطها داشتم برای نوشتن کم میآوردم اما باز خودم را جمع و جور کردم و ادامه دادم.
برای سال ۱۴۰۴ برآنم کلمهی رشد به معنی خویشتنسازی را کلمهی سال خود انتخاب کنم. کار باید از کم نیاوردن بگذرد و به رشد برسد. «چی؟ من دیگر دارم پیر میشوم، کودک، نوجوان و جوان نیستم که به رشد فکر کنم؟» اشتباه میکنی ندای درونم، من جانم، هیچ وقت برای رشد دیر نیست، آن هم برای تویی که پر از کاستی هستی.
بدون دیدگاه