نوشتن برای بهتر زیستن


دوست عزیز نوشته بودی:

«سیمای مدیریت خواهرجان قراره چی از من رفع کنه؟شاهین کلانتری خودشم دوهفته و بیشتر داره سایت بروز میکنه.خدا میدونه از کجا نون میخوره.اسنپ یا کار تو..من نمیدونم.ولی یک نگاه به مطالبت بنداز و ببین از این نوشتن های بی حاصل 5میلیون ت گیرت اومده؟ اگر نیومده، عمرت رو با نوشتن و نویسندگی های شاهین کلانتری تلف نکن که بعد بازنده باشی و کسی جز خودت نباشه سرزنش کنی»

دوست عزیز؛اگر بخواهم نظرت را خلاصه کنم این جمله می‌شود: «نوشتن به چه کارت می‌آید؟»

آغاز جدی نوشتن

تاریخ اولین روز تمرین گاه‌شمارم به پانزده مهر دو صفر برمی‌گردد. گمانم مدت‌ها پیش از گاه‌شمار هم صفحات صبحگاهی می‌نوشتم. گاه‌شمارنویسی هم آرزوی قدیمی واقعه نگاری را برآورده کرد و هم توانستم مدیریت زمان بکنم. به مطالعاتم سامان دهم. در دورهمی‌های کتابخوانی مختلف شرکت کنم. حتی به فکر ادامه‌ی تحصیل و شرکت در آزمون دکترا بیفتم. در رشته‌ی مشاوره‌ی توانبخشی شرکت کنم و در آزمون کتبیِ مرحله‌ی اول رتبه‌ی یک سهمیه آزاد را از آنِ خودم بکنم. نمی‌دانم در کل پایم مجدد به دانشگاه باز می‌شود یا نه، اما تا اینجا اتفاق مبارکی بوده است. می‌خواهی بدانی روزانه چقدر برای دکترا خواندم. نهایت دو یا سه پومودورو در روز. به مدت سه ماه شاید. اگر منصفانه بخواهم قضاوت کنم این پیروزی ثمره‌ی گاه‎‌شمار نویسی و افزایش تمرکز ناشی از آن بود.

دوست عزیز

در کل نوشتن سبب شده هدفمند زندگی کنم. برای تک تک ساعات زندگی‌ام برنامه‌ داشته باشم و درست و در راستای ارزش‌هایم زندگی کنم. مگر از زندگی چه می‌خواهم که در زندگی همراه با نوشتن نیافتمش؟

آنچه از زندگی می‌خواهم

1-خواب: بدون قصه‌سرایی در اهمیت خوب خوابیدن از کیفیت خواب دیشبم می‌نویسم که اصلاً خوب نبود. مدام فکر و خیال به سراغم می‌آمد. البته که اکثر شب‌ها خوابم خوب و عمیق است. دیشب جزء موارد استثنا بود. البته به موقع یعنی دوازده شب خوابیده بودم. تا سه و نیم هم خواب بودم. بعد از آن تا پنج و نیم دیگر خوابم نبرد.

2-شکرگزاری: اگر از عباداتی چون نماز بگذرم، شکرگزاری با یادآوری شعر زیر در صفحات صبحگاهی‌ام تکرار می‌شود و به دنبالش خدا را بابت  اتفاقات روز قبل سپاس می‌گویم.

« گم گشته‌ام تو بودی و کردم چو دیده باز

دیدم به آسمان و زمین و به بام و در

تابنده نور توست

هرجا ظهور توست[1]»

3-ورزش و نرمش: به علت مشکل جسمی‌ام نمی‌توانم روزی نیم ساعت پیاده‌روی کنم. اما اکثر روزها ده دقیقه نرمش صبحگاهی در حالت درازکش دارم که باعث آمادگی عضلاتم می‌شوند. حتی تعطیل نشدن ورزش و نرمش از نوشتن حاصل می‌شود.نوشتن‌های شخصی (گاه‌شمار و صفحات 4-صبحگاهی): این مورد توضیح نمی‌خواهد. امروز پیش‌نویس همین یادداشت را در صفحات صبحگاهی نوشته‌ام. گاه‌شمار امروزم نیز علامت انجام دریافت کرد.

5-مطالعات داستانی: فعلاً هفتگی درباره‌ی عشق چخوف را می‌خوانم. ماهانه در باشگاه کتاب‌خوانی هنگام داستان می‌خوانم. گهگاهی هم داستان‌خوانی پراکنده دارم. مرگ ایوان ایلیچ را تازه تمام کرده‌ام. این روزها احتمالاً گم شده‌ام می‌خوانم. قرار است خانم مؤمنی 25 دی‌ماه در وبینار درباره‌اش توضیح دهد. گهگاهی داستانکی هم می‌خوانم. شرمنده‌ی مطالعات داستانی هستم. کافی نیست. امشب یعنی نوزدهم دی‌ماه استاد شاهین کلانتری داستان زیبایی ایمیل کرده بود خواندم و لذت بردم.

6-مطالعات غیر داستانی و گوش دادن به پادکست و تولید پادکست: این روزها در دورهمی‌های کتابخوانی مشغول خواندن کتاب‌های همه‌چیز باطل است، منحنی خلاقیت و نجات از هزار تو هستم. به پادکست رواق و ایپزودهای راه باریک آزادی محمدفاضلی از پادکست دغدغۀ ایران گوش می‌دهم. برای ایپزود راه باریک آزادی نقشه ذهنی رسم می‌کنم. خلاصۀ منحنی خلاقیت را در گروه اکوبوک توضیح می‌دهم. از روی همه چیز باطل است روخوانی می‌کنم و صدای قشنگم را ضبط می‌کنم. همه‌ی این فعالیت‌ها از نوشتن برایم حاصل شده. اکثر دوستانی که سبب این حرکت‌‎های زیبا شده‌اند دوستان از جان عزیزتری هستند که دردوره‌های استاد کلانتری با هم آشنا شده‌ایم. البته مطالعات قرآنی هم در این رده قرار دارد. من به خدا مؤمن هستم. قرآن را قبول دارم. در حد خودم دوست دارم مطالعه‌اش کنم. مدیریت در قرآن هم در این بخش قرار می‌گیرد.

7-ارتباطات با همکاران، خانواده و دوستان: از وقتی می‌نویسم در لحظات شکرآب شدن روابط، آنها را از دو دید می‌نویسم و ناراحتی‌ها زودتر رفع می‌شود.

8- انتشار مطلب در سایت و تلگرام: هفته‌ای حداقل دو مطلب در سایتم منتشر می‌کنم. چند یاداشت یا بریده‌ی نامه یا تمرین‌های نوشتنم را در کانال تلگرامی‌ام منتشر می‌کنم.

9-شغل، حرفه، تحصیلات و دوره‌های توسعه فردی: با نوشتن و برنامه‌ریزی بهتر و متمرکز‌تر کار می‌کنم. به دوره‌ها خوب توجه می‌کنم. از چندکارگی و پرسه در شبکه‌های مجازی و غرق اخبار بدشدن سعی می‌کنم تا حد امکان بپرهیزم.

10- تقویت زبان و پرورش مترجمی: به واسطه‌ی دوستانی که در دوره‌های نوشتن استاد کلانتری آشنا شدم با دوره‌ی پرورش مترجمی آشنا شدم. البته دوستی هم یافتم که به آموزش تقویت زبان انگلیسی با گوش دادن به پادکست انگلیسی می‌پردازد. او نرم‌افزارهای کاربردی هم معرفی کرد. نتیجه شد که در آزمون دکترا بیش از 90 درصد تست زبان زده بودم.

دوست عزیز

درباره‌ی استاد کلانتری هم جستجویت کامل نبود. اگر به همه‌ی سایت‌ها، کانال‌ها، پیج‌ها و…. ایشان سرمی‌زدید منصفانه‌تر می‌توانستید قضاوت کنید. شاید مستقیم نشود با نوشتن پول درآورد اما با نوشتن می‌شود بهتر زیست.

 

اشاره شده‌ها در این پست:

شاهین کلانتری

یادداشت‌های روزانه‌ی شاهین کلانتری

مدرسه‌ی نویسندگی

کانال تلگرامی شاهین کلانتری

آکادمی خلاقیت (زینب بیشه‌ای و دوستان)

پنج (هانیه علیایی)

پادکست انگلیسی (عاطفه قربانی)

پست مرتبط:

به تو مدیونم

[1] سرود سحر ، حجت الاسلام بهجتی شفق

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *