ماجراهای مربی‌گری بخش روان اینجانب


ماجراهای یک مربی پرستاریِ روان و دانشجویانش؛ این قسمت: مراقبت ازفرد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی

 

کلاس نشستیم. به شرح حال‌هایی که دانشجویان ارائه می‌دهند گوش می‌کنم، یادم می‌افتد روز چهارشنبه است و روز انجام الکتروشوک‌درمانی (ECT[1])  و تحریک مغناطیسی مغز (rTMS[2]). به دانشجوها تشر می‌زنم که قرار بود یادم بیندازید به مسئول ECT زنگ بزنم. عبداللهی نمی‌گذارد حرفم تمام شود و با خنده می‌گوید: «استاد خب الانم دیر نشده گمونم مسئول ECT حضور داشته باشه.»

از کلاس خارج می‌شوم، خودم را به ایستگاه پرستاری می‌رسانم و شماره‌ی بخش ECT را می‌گیرم. خانم اصغری بله‌ای می‌گوید. سلامی می‌دهم، خودم را معرفی می‌کنم و سال نو و ماه مبارک رمضان را تبریک می‌گویم و آرزوی سالی خوش و قبولی طاعات و عبادات می‌کنم. سپس می‌پرسم: «الان rTMS انجام می‌دید؟» می‌گوید: «بله». می‌گویم: «می‌تونم با دانشجوها بیام ببینیم؟» خواهش می‌کنم تشریف بیاریدی می‌گوید و گوشی را قطع می‌کنم و سریع دانشجوها را خبر می‌کنم به بخش ECT می‌رویم و دانشجویان توضیحات خانم اصغری را در مورد rTMS می‌شنوند. سپس برمی‌گردیم بخش. از پله‌ها که بالا می‌رویم می‌شنوم که کد 77 برای بخش اورژانس بستری اعلام می‌شود و آقای محمدی نگهبان بخش روان زنان از کنارمان می‌گذرد و به بخش اورژانس بستری می‌رود. پشت در بسته‌ی بخش هستیم. دانشجویان پیشنهاد می‌دهند اگر می‌شود برویم در فضای باز حیاط بیمارستان  کلاس را تشکیل دهیم.  پیشنهادشان را می‌پذیرم و این گونه برای اولین بار کلاس بالینی‌مان را نه در کلاس درس و اتاق ویزیت که در حیاط  و زیر درختان بیمارستان تشکیل می‌دهیم.

 

+ «خب امروز بحثمان در مورد کدام اختلالات است؟»

 

عبداللهی: «اختلالات افسردگی  Depressive  Disorders که در DSM5 شامل این اختلالات است:

اختلال بی نظمی خلق مخرب Disruptive Mood Dysregulation Disorder

اختلال افسردگی اساسی Major Depressive Disorder

اختلال افسردگی پایدار (مداوم)  (Persistent Depressive Disorder (Dysthymia

اختلال ملال پیش از قاعدگی Premenstrual Dysphoric Disorder

اختلال افسردگی ناشی از مواد/دارو Substance/Medication-Induced Depressive Disorder

اختلال افسردگی ناشی از دیگر بیماری های جسمی Depressive Disorder Due to Another Medical Condition

اختلال افسردگی مشخص دیگر Other Specified Depressive Disorder

اختلال افسردگی نامشخص Unspecified Depressive Disorder

من اختلال بی نظمی خلق مخرب رو توضیح می‌دم:

طغیانهای خشم مکرر و شدید کلامی یا رفتاری که با سطح رشد ناهماهنگن و سه بار یا بیشتر در هفته وجود دارن. مابین طغیان‌ها هم خلق فرد مبتلا تحریک‌پذیره. دوازده ماه یا بیشتر وجود دارن.  اولین بار هم قبل 6 سالگی و بعد از 18 سالگی تشخیص داده نمی‌شن. اینا توضیحات من بود لعیا محمدی هم می‌خواد اختلال افسردگی اساسی رو توضیح بده.»

لعیا محمدی: «بیمار امروز خودمم اختلال افسردگی اساسی داره. حالا بخوام معیارهای تشخیصی‌اش رو بگم اینا هستن:

 

 الف. پنج یا تعداد بیشتری از نشانه‌ها در طول مدت دو هفته وانحراف از عملکرد قبلی وجود داره.

حداقل یکی از نشانه ها باید  خلق افسرده یا  فقدان علاقه یا لذت نشان دهنده افسردگی اساسی باشه. که نشانه‌ها این‌ها هستن:

 

۱-خلق افسرده در بخش عمده‌ی روز تقریبا هر روز الف)توسط گزارش ذهنی احساس غمگینی،پوچی ناامیدی

ب) مشاهده دیگران (بیمناک به نظر میرسد) و در کودکان و نوجوانان بصورت دیدن خلق تحریک پذیر

۲- کاهش علاقه یا لذت در فعالیتها در بخش عمده روز وتقریبا هر روز

۳-کاهش یا افزایش وزن (بیش از ۵%وزن) یا کاهش یا افزایش اشتها تقریبا هر روز (ناتوانی در کسب وزن مورد انتظار)

۴-بی خوابی یا پر خوابی هر روز

۵-سراسیمگی یا کندی روانی حرکتی هر روز قابل مشاهده نه صرفا ذهنی

۶-خستگی یا فقدان انرژی هر روز

۷-احساس بی ارزشی یا احساس گناه

۸-کاهش توانایی فکر یا تمرکز کردن یا دو دلی تقریبا هر روز (مشکل فکر کردن،تمرکز کردن،تصمیم گرفتن)

۹-افکار مکرر مرگ (نه فقط ترس از مردن) اندیشه پردازی خود کشی بدون برنامه ریزی یا اقدام به خود کشی یا برنامه خاص برای دست زدن به خود کشی.

 

ب. اختلال در عملکرد اجتماعی، شغلی یا دیگر عملکرد ها ایجاد کرده باشه.

ج. این دوره ناشی از تاثیرات فیزیولوژیکی مواد یا بیماری جسمی نباشه.

د.با اختلالات روان پریشی دیگر بهتر توجیه نشه.

ه. هرگز دوره منیک یا هایپومنیک وجود نداشته البته اگر دوره منیک یا هایپومنیک ناشی از مواد باشد یا بیماری جسمانی باشه موردی نداره.  اینا توضیحات من بود بقیه رو کی می‌خواست بگه؟»

 

زهرا محمدی: «من اختلال افسردگی پایدار و  اختلال ملال پیش از قاعدگی رو می‌خوام توضیح بدم.

تو اختلال افسردگی مداوم یا پایدار یا افسرده خویی یا دیس‌تایمیا  افسردگی مزمن و با دوام هست و دوسال تو بزرگترا و یه سال تو بچه‌ها وجود داره. نشانه‌ها محدودتر از افسردگی اساسی هستش و اختلال خواب واشتها، انرژی کم یا خستگی، عزت نفس پایین، مشکل تمرکز و تصمیم گیری و احساس ناامیدی بیشتر تجربه می‌شه. دو ماه هم وجود نداره که فرد بی علامت باشه.

در اختلال ملال پیش از قاعدگی  فرد دچار خلق افسرده و تغییر در خلق ،تحریک پذیری ، ملالت و اضطراب  می‌شه که بعد از شروع دوره قاعدگی اغلب این علائم فروکش می کنن. به عبارتی فرد  اختلال خلقی شدید رو  قبل از چرخه ماهیانه قاعدگی تجربه می‌کنه.»

 

+ «خب دیگه چه اختلالاتی مونده؟»

 

زهره احمدی: «در اختلال افسردگی ناشی از مواد / دارو، خلق افسرده یا کاهش محسوس علاقه یا لذت در تمام، یا تقریبا تمام فعالیت‌ها مشخصه، نشانه‌ها در طول یا مدت کوتاهی بعد از مسمویت با مواد یا ترک آن یا بعد از قرار گرفتن در معرض دارو ایجاد شدن.

در اختلال افسردگی ناشی از دیگر بیماری‌های جسمی، دوره خلق افسرده برجسته و مداوم یا کاهش محسوس علاقه یا لذت در تمام، یا تقریباً تمام فعالیت‌ها وجود داره . این دوره‌ پیامد پاتوفیزیولوژیکی مستقیم بیماری جسمانی دیگه است. اختلال دیگه این علائم رو بهتر توجیه نمی‌کنه و در طول دوره‌ی دلیریوم روی نمی‌ده و اختلال قابل ملاحظه‌ای در عملکرد فرد ایجاد می‌کنه. این بخشی بود که من امروز باید می‌‌گفتم.»

 

+ «صحبت دیگه‌ای در مورد اختلالات موند؟»

   

فرشته کریمی: « بله اختلال افسردگی مشخص که توش نشانه‌های مخصوص اختلال افسردگی که ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه‌ی بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینه‌های مهم دیگه عملکرد ایجاد می‌کنن غالب باشه، اما ملاک‌های کامل رو برای هیچ یک از اختلالات در طبقه تشخیصی اختلالات افسردگی برآورده نکنن. اما متخصص دلیل خاص رو به دنبال اختلال افسردگی مشخص دیگه می‌آره مثل افسردگی کوتاه مدت عودکننده، دوره افسردگی کوتاه مدت (۱۳-4 روز) و دوره افسردگی با نشانه‌های ناکافی.

تو اختلال افسردگی نامشخص نشانه‌های مخصوص اختلال افسردگی ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی؛ یا زمینه‌های مهم دیگر عملکرد ایجاد می‌کنن، ولی ملاک‌های کامل رو برای هیچ یک از اختلالات در طبقه تشخیصی اختلالات افسردگی برآورده نمی‌کنن.»

 

+ «خب حالا مراقبت از فرد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی رو یکی‌تون بگید.»

 

سارا خلفی: «مهم‌ترین تشخیص پرستاری که در افسردگی اساسی برای فرد مبتلا مطرحه احتمال خطر آسیب به خود به خاطر تمایل به خودکشی و داشتن فکرهای خودکشی هستش که سعی می‌کنیم با برقراری ارتباط خوب با فرد مبتلا به اون نشون بدیم که قبولش داریم و به عنوان یک انسان برامون ارزشمنده، بعد وسایل خطرناک رو از دور و برش دور می‌کنیم و فرد رو تشویق می‌کنیم که احساساتش رو باهامون در میون بذاره. تکنیک‌هایی رو که تو خونه هم می‌تونه برای کنترل خودکشی استفاده کنه رو هم براش می‌گیم.

تشخیص پرستاری بعدی کاهش مراقبت از خود مشخص با ظاهر نامرتب و ژولیده هستش،بیمار رو در امر شستشو و نظافت شخصی مثل شانه کردن موهاش، مسواک زدن و حمام کردن  مشارکت می‌دیم و وقتی بیمار تونست این کارها رو بکنه تشویقش می‌کنیم. البته تو انجام کارهاش کمکش هم می‌کنیم. مثلا  بیماری که غذا نمی‌خوره رو قاشق رو دستش می‌دیم و می‌خوایم که غذاشو بخوره.

در مورد تشخیص پرستاری اشکال در خود پنداره که با احساس بی‌ارزشی و کاهش اعتماد به نفس مشخص می‌شه، فعالیت‌هایی رو برای بیمار ترتیب می‌دیم که احساس بی‌کاری و بی‌حوصلگی نکنه. این فعالیت‌ها البته باید در حد توان فرد باشن تا بتونه موفقیت آمیز انجامشون بده و حسش به خودش خوب بشه. بیمار رو تو فعالیت‌های گروهی که بازخورد مثبت دریافت می‌کنه شرکت می‌دیم. به حرف‌های بیمار به دقت گوش می‌دیم. مکررا هم هر نیم ساعت بهش سر می‌زنیم.

در زمینه‌ی احساس گناه و ناامیدی و اختلالاتی که تو فرآیند فکرش وجود داره بدون دادن اطمینان کاذب به فرد بهش کمک می‌کنیم فکر و احساس من ناراحتم رو جایگزین من گناهکارم بکنه و در زمینه‌ی ناامیدی هم به بیمار کمک می‌کنیم جنبه‌های مثبت زندگی‌اش رو هم بشناسه و به اون جنبه‌ها هم فکر بکنه.

در زمینه‌ی اختلال در الگوی خواب و تغذیه هم کارهایی مثل مشغول کردن بیمار در طول روز و نخوابیدن بیمار در طول روز، نوشیدنی‌های معمولی و گرم قبل از خواب و حمام گرم و ماساژ پشتش می‌تونه برای خوابش موثر باشه و برای تغذیه هم اگر ممکن بود از خانواده می خوایم که غذای مورد علاقه‌ی بیماررو بیارن و به پزشکم بی اشتهایی بیمار رو اطلاع می‌دیم تا براش ویتامین تجویز بشه.

در زمینه‌ی داروهای بیمار که براش ضد افسردگی‌ها شامل چند حلقه‌ای‌ها، مهارکننده‌های اختصاصی باز جذب سروتونین، وقفه دهنده‌های مونو آمینو اکسیداز و سایر داروها مثل ترازودون، آلپرازولام و سمپاتومیمتیک‌ها تجویز می‌شه، باید به بیمار بگیم که 3 تا 4 هفته زمان می‌بره پاسخ درمانی ظاهر بشه پس نباید داروهاش رو سر خود قطع کنه یا دوزش رو تغییر بده. خودمون هم باید حواسمون باشه که فکر خودکشی بیمار خیلی دیر از بین می‌ره و بیمار که انرژی‌اش بهتر شده تو دوره‌ای که ما خیالمون راحت شده ازش ممکن است خودکشی کنه.»

 

+« خوب بود، برای جلسه‌ی بعد مراقبت از افراد مبتلا به اختلالات طیف اسکیزوفرنی را باهم مرور می‌کنیم.»

 

منابع:

 

اختلالات روانی بر اساس کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی  (DSM5)

 

روان‌پرستاری (بهداشت روانی 2)- بخش اختلالات افسردگی. کوشان و واقفی. اندیشه رفیع.

 

مطالب مرتبط:

 

فرآیند پرستاری و علائم و نشانه‌ها در اختلالات روانی

عوامل ایجاد کننده‌ی اختلالات روان‌پزشکی

 

[1] Electroconvulsive therapy

[2] Repetitive transcranial magnetic stimulation

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *