ماجراهای یک مربی پرستاریِ روان و دانشجویانش؛ این قسمت: اختلالات دو قطبی چیست؟
بی حوصله توی ایستگاه پرستاری نشستم. یکی از بیماران بالای سرم میایستد و شروع به صحبت میکند. پرفشار صحبت میکند. احساس میکنم سردرد هم دارد به بیحوصلگیام اضافه میشود. نگاهی میکنم تحریکپذیر به نظر نمیرسد. میگویم:«خانم من الان حالم بده میشه اینجا صحبت نکنی؟»
چشمی میگوید و سمت اتاقش میرود.
بعد از انجام کارهای روزانه در کلاس هستیم و بحث روی بیماریها را میخواهیم شروع کنیم. میپرسم: «بیمار کدومتون اختلال دو قطبی نوع یک داشته؟»
لعیا محمدی میگوید: « استاد خانمی که من امروز مراقبش بودم اختلال دو قطبی داشت. همونی که تو استیشن با شما صحبت میکرد.»
میگویم:« شرح حالش را بگو.»
- خانم جوان متأهلی هست که دو روز پیش در بیمارستان بستری شده. یک هفته بوده که انرژیاش زیاد شده، دوست داشته آواز بخونه و برقصه، نیاز به خوابش کم شده، خروج بی موقع از منزل داشته، برای همین در خونهشونو شبا با کلید قفل می کردن که نصفه شب بیرون نره. احساس میکرده خیلی خوشگله و برای همین زنای فامیل چشم دیدنش رو ندارن. دومین بار بستریاش هست. سابقه افسردگی توی خانواده شون مثبته. لیتیوم و کوئتیاپین الان میگیره.
+ خیلی خب چرا تشخیصش دو قطبیه؟ زهره احمدی گمونم شمام با بیمار مبتلا به دو قطبی کار میکنی پس تو بگو.
- زهره احمدی با مکث میگوید: «البته بیمار من دوقطبی نوع دو هستش. »
+ فرقی نمیکنه. در هر صورت باید معیارهای تشخیصی اختلالات دوقطبی نوع 1 رو باید بدونید.
- بله چشم. ملاک های تشخیصی اختلال دوقطبی نوع یک شامل این موارد است:
- A. وجود دست کم یک دوره شیدایی
- B. وقوع دوره (دوره های) شیدایی و افسردگی اساسی با اختلال اسکیزوافکتیو، اسکیزوفرنی، اختلال اسکیزوفرنیفرم، اختلال هذیانی، یا طیف اسکیزوفرنی مشخص یا نامشخص دیگر و اختلال روان پریشی دیگر بهتر توجیه نمی شود.
+ خب یکی دیگه از دوستان ملاکهای دورهی مانیا رو توضیح بدن.
- لعیا محمدی میگوید: ملاک های دوره شیدایی (مانیک) در DSM5 شامل موارد زیر هستش:
- A. دوره متمایز خلق که به طور نابهنجار و مداوم بالا گشاده و بی تکلف یا تحریک پذیر است و افزایش نابهنجار و مداوم فعالیت یا انرژی هدفمند که حداقل ۱ هفته ادامه می یابد و در بخش عمدهای از روز، تقریباً هر روز، وجود دارد. یا هر مدتی اگر بستری ضرورت داشته باشد.
B. در طول دوره اختلال خلقی و افزایش انرژی یا فعالیت، سه نشانه زیر (یا بیشتر) از موارد زیر(چهار نشانه اگر خلق فقط تحریک پذیر باشد) با درجهی قابل ملاحظهای وجود دارند و بیانگر انحراف محسوس از رفتار عادی هستند.
۱ عزت نفس کاذب یا بزرگ منشی.
۲ کاهش نیاز به خواب (مثلاً بعد از فقط ۳ ساعت خواب احساس می کند استراحت کرده است).
۳ پرحرف تر از معمول یا فشار برای ادامه دادن صحبت.
۴ پرش افکار یا تجربه ذهنی که افکار شتاب دارند.
۵ حواسپرتی (یعنی، توجه خیلی راحت به محرک های بیرونی بی اهمیت یا نامربوط جلب می شود)، به صورتی که گزارش یا مشاهده می شود.
۶ افزایش فعالیت هدفمند (خواه اجتماعی، در محل کار یا مدرسه، یا جنسی) یا سراسیمگی روانی-حرکتی (یعنی، فعالیت بی منظور بدون هدفمندی).
۷ مشغولیت بیش از حد در فعالیت هایی که توان زیادی برای پیامدهای ناراحت کننده دارند
( مثل ولخرجی کردن مهارنشده در خرید، بی احتیاطی های جنسی، یا سرمایه گذاری احمقانه.) - C.اختلال خلقی به قدر کافی شدید هست که عملکرد اجتماعی یا شغلی را مختل کرده یا بستری شدن را ایجاب کند تا از صدمه رساندن
به خود یا دیگران پیشگیری شود یا ویژگی های روان پریشی وجود دارند.
D. این دوره ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد ( مثل سوء مصرف مواد مخدر، دارو، درمان دیگر) یا بیماری جسمانی دیگر نیست.
توجه: دوره شیدایی کامل که در طول درمان ضدافسردگی ظاهر می شود (مثل درمان دارویی، شوک برقی تشنج آور) اما در سطح کاملاً نشانگانی فراتر از تأثیرات فیزیولوژیکی این درمان ادامه می یابد، دلیل کافی برای دوره شیدایی، و بنابراین، تشخیص دوقطبی نوع یک است.
توجه: حداقل یک دوره شیدایی در طول عمر برای تشخیص اختلال دوقطبی نوع یک لازم است.
- خب بیمار من هم از این علایم خلق بالا و تحریک پذیر، کاهش نیاز به خواب، انرژی بالا، خروج از منزل و هذیانهای بزرگمنشی داشته برای همین تشخیصش اختلال دو قطبی نوع یک هست.
+ خب خانمها ملاکهای تشخیصی اختلال دو قطبی نوع دو رو هم بگید تا برنامهی مراقبت پرستاری بمونه برای جلسهی بعد.
زهره احمدی میگوید: «من اول شرح حال مریضمو بگم؟»
سری تکان میدهم و میگویم :«بله بله. »
خانم احمدی میگوید: «خانم میانسالی است که با روحیهی افسرده، اشکال در خواب، خستگی، کاهش اشتها و حواسپرتی مراجعه کرده. این علائم رو به مدت بیشتر از دو هفته هستش که داره و قبلش علائم هیپومانیا یعنی مانیای خفیف داشته. ملاکهای تشخیصی DSM5 برای تشخیص اختلال دو قطبی نوع دو این موارد است:
A داشتن حداقل یک دوره هیپومانی و یک دوره افسردگی
B هرگز یک دوره مانیک وجود نداشته (بدون دوره افسردگی)
C سایر اختلالات روانی توجیه بهتری برای دوره ها نباشند
D اختلال در عملکرد اجتماعی ، شغلی ، و سایر زمینه های زندگی
چون بیمار من هم افسردگی داشته و قبلش یک دوره هیپومانیا داشته برای همین تشخیصش شده اختلال دو قطبی نوع دو.»
+ بله ممنون از خانم محمدی و خانم احمدی. خانمهایی که امروز ساکت بودند لطفا بگن تو دستهی اختلالات دو قطبی دیگه چه اختلالاتی وجود داره؟
ساناز غفاری دست بلند کرد و گفت: «من بگم؟»
سرم را به نشانهی موافقت تکان دادم و او گفت: «ما علاوه بر اختلال دو قطبی نوع یک و دو اختلالات زیر رو هم داریم:
اختلال ادواری خو Cyclothymic Disorder
اختلال دو قطبی ناشی از مواد / دارو Substance/Medication-Induced Bipolar and Related Disorder
اختلال دو قطبی ناشی از بیماری های جسمانی Bipolar and Related Disorder Due to Another Medical Condition
اختلال های دو قطبی و مرتبط مشخص دیگر Other Specified Bipolar and Related Disorder
اختلال های دوقطبی و مرتبط نامشخص Unspecified Bipolar and Related Disorder
چون اختلالات دوقطبی ناشی از بیماریهای جسمی و مواد مشخص هست و طبقهی دو قطبی و اختلال مرتبط مشخص و نامشخص دیگه هم در موقعیتهایی به کار برده می شه که در اونها نشانهها و علائم از نظر مدت و شدت ملاکهای دوقطبی یا اختلال مرتبط مشخص را برآورده نمی کنه، بنابراین من ملاکهای DSM5 برای اختلال ادواری (سیکلوتایمی) رو میشمارم:
- A. برای مدت حداقل دوسال (در کودکان و نوجوانان حداقل یکسال) دوره های متعددی از علائم هیپومانیا (که هیچگاه ملاک کامل یک دورۀ هپومانیا را نداشته اند) و دوره های متعدد علائم افسردگی (که هیچگاه ملاک های یک دوره افسردگی اساسی را نداشته اند) بروز میکند.
. B در حین دورۀ دوساله فوق (در کودکان و نوجوانان یک سال) مجموع دوره های افسردگی و هیپومانیا حداقل نصف این مدت را در برمی گیرند و هیچگاه فرد بیشتر از دو ماه متوالی بدون علامت نبوده است.
- C. ملاک های تشخیصی دورۀ افسردگی اساسی، مانیا یا هیپومانیا هیچگاه وجود نداشته است.
- D. علائم موجود در ملاک A توسط اختلال های طیف اسکیزوفرنی و هذیانی یا سایر اختلالات معین یا نامعین طیف اسکیزوفرنی و اختلالات مرتبط بهتر توجیه نمیشود.
- E. علائم موجود ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک ماده (مانند دارو، ماده سوء مصرفی) یا یک بیماری طبی دیگر (مانند پرکاری تیروئید) ایجاد نشده است.
علائم سبب ناراحتی بالینی قابل توجه یا افت کارکرد شغلی اجتماعی یا سایر جنبه های مهم کاری فرد شده اند.»
+خب ممنون از همگی. برای جلسهی بعد مراقبت پرستاری از بیماران مبتلا به دوقطبی رو با هم مرور خواهیم کرد. لطفا با آمادگی حضور داشته باشید. الان هم به بیمارانتون سرکشی کنید و بعدش از همکاران بخشم سوال کنید ببینید تو این مدت اگه کاری برای بیمارانتون پیش اومده در جریان قرار بگیرید. بعدش گزارش پرستاریتونو بنویسید.
منبع:
اختلالات روانی بر اساس کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)
مطلب مرتبط:
فرآیند پرستاری و علائم و نشانهها در اختلالات روانی
آیا علائم و نشانه های اختلالات روان در ما هم وجود دارند؟
برخورد درست با اصطلاح “از اعصابشه” چیست؟
بدون دیدگاه