ماجراهای یک مربی پرستاریِ روان و دانشجویانش؛ این قسمت: برخورد درست با اصطلاح “از اعصابشه” چیست؟
ساعت 8 را هم رد کرده است، اما خبری از دانشجویان محترم نیست. حالا خوب است که روز اول کارآموزی ساعت ورود و خروج را تاکید کردم و گفتم: « خانمها توجه کنید لطفا به موقع تشریف بیاورید، شغل ما یعنی پرستاری یک شغل با دیسیپلین هست و رعایت نظم و انضباط در آن حرف اول را میزند. ساعت کارآموزی شما 7 و 50 دقیقه تا 12 و 50 دقیقه است.»
دوباره ساعت روی دیوار را نگاه میکنم و کلافه سرم را تکان میدهم. اپلیکیشن کتابخوان را باز میکنم و از انبار کتابهایی که دارم یکی را انتخاب میکنم و میخوانم. صدای همکاری که میپرسد: «دانشجوهات واقعا میآن یا ما داروها رو جمع کنیم؟» و صدای دانشجویی که میگوید: «ما رسیدیم ببخشید اسنپ تأخیر داشت» با هم قاتی میشود. همکارم که جواب خود را گرفته مشغول چارت علائم حیاتی در پروندهی بیمارانش میشود.
میآیند و دفتر را امضا میکنند و سراغ بیمارانشان میروند. دفتر را نگاه میکنم. جلوی اسم زهره احمدی خالی مانده. پا میشوم و به اتاق بیماران سر میزنم. اولین دانشجویی که سرِ راهم است لعیا محمدی است میپرسم: «خانم محمدی، پس خانم زهره احمدی نمیخواد بیاد؟ برا هماهنگی با بخش میپرسم، اگه نمیخواد بیاد به همکارای بخش اطلاع بدم، کارای مریضشون رو انجام بدن.» لعیا محمدی که گوشی و فشار سنج در دستش است، مکث میکند و میگوید: « استاد اجازه بدید زنگ بزنم، بپرسم». تشکر میکنم و به اتاق بعدی سر میزنم.
از اتاق پنجم که در میآیم و میخواهم به استیشن برگردم، در بخش باز میشود و خانم دانشجویی که نیامده بود وارد میشود. کمی با اخم ساعت را نگاه میکنم. کلافه به ساعت نگاه میکند و میگوید: «ببخشید دیر شد، مادرم معده درد داشت مجبور شدم سرراه کارم به اینجا یه سربهش بزنم».
میگویم: «پس لطفا کاراتو سریع انجام بده الانه که وقت دارو دادن میشه.» چشمی میگوید و سریع به رختکن میرود.
سرِکلاس میپرسم: «خانم احمدی حالا حالِ مادرتون بهتره ؟»
خانم احمدی یک آهی میکشد و میگوید: «یک مدته درد معده داره، کمبود وزن پیدا کرده، چند بار بردیم دکتر عمومی بهش اسکازینا و چند تا هم دارو برای معده اش نوشت موقت دردش خوب شد. بردیم دکتر متخصص. اشتباه کردیم گفتیم وقتی اسکازینا می زنیم بهتر میشه. اونم براش پنتوپرازول نوشته و کلی داروهای ضد افسردگی و آرامبخش. مامانم به عوارض داروهای روانپزشکی حساسه حالا روز به روز بدتر میشه. نمی دونم چیکار کنم؟»
یاد خودم میافتم و میگویم: « متوجهم، منم مادرم دوسالی هست که درگیر درد معده است. از اولش معدهاش حساس بود، استرسهایی که تو ایام کرونا کشید و کم شدن روابط خانوادگی باعث شد دردش بدتر بشه. دقیقا همون برخوردایی که با مادر شما شد با مادر منم شد. و حالش روز به روز بدتر شد. آخرش پیش یک دکتر آشنا بردیم آندوسکوپی انجام داد، دید یک زخم عمیق توی دوازدهه اش هست و همینطور ریفلاکس داره و اسید معده اش به مری پس می زنه و باعث سوزش سر دل میشه. بی خیال نشید پیش پزشکی ببرید که مسائل جسمی را خوب بررسی میکنه و به اسم از اعصابته رد نمی کنه.»
ساناز عبداللهی که کنار دستِ زهره احمدی نشسته میپرسد: « استاد ببخشید این که می گن از اعصابشه یعنی درد وجود نداره و از خودش می گه؟ حالا درد معده مامان شما رو خب آندوسکوپی نشون داده، ولی تو فامیل ما یک خانمی هست وقتی بهش استرس وارد میشه و مثلا با همسرش دعواش میشه یک چند روز فلج میشه و نمی تونه راه بره، بعضی وقتام تشنج میکنه، ولی نوار مغزش چیزی نشون نداده و می گن از اعصابشه، اینا چیه قضیش؟ »
به بقیهی دانشجوها نگاه میکنم و میگویم: «خانمها شما تئوری بهداشت روان دو رو پاس کردین، با اختلالات روان آشنائین، کسی میتونه جواب خانم عبداللهی رو بده؟»
زهرا محمدی میگوید: « استاد، فامیل ساناز اینا اختلال تبدیلی نداره؟»
آفرین خانم محمدی میگویم و میخواهم ادامه دهد.
زهرا محمدی میگوید: « توی اختلال تبدیلی، یک یا دو علامت عصبی، مانند فلج، کوری یا بی حسی وجود داره که قابل توجیه بر اساس یک اختلال طبی نیست و عوامل روانشناختی، با شروع یا تشدید علائم رابطه دارن.
اختلال تبدیلی جزء اختلالات شبه جسمی یا سوماتوفورم هست که شامل اختلالاتی ان که با شکایتهای جسمانی، بدون وجود بیماری جسمی مشخص میشن که بجز اختلالات تبدیلی از اختلال جسمانی کردن، خود بیمار انگاری، اختلال بدریختی بدن و اختلال درد هم میشه نام برد که تو اینها همون طور که گفتم برای علائمی که بیمار ازش شاکیه دلیل طبی و آزمایشگاهی وجود نداره»
یک مثبتی توی دفترم جلوی اسم خانم زهرا محمدی میگذارم و میپرسم: «خب در مورد اختلالات سری اول مثل درد معده چی میشه گفت؟ جزء اختلالات روانپزشکی هستن؟ نیستن؟ اگه داوطلب نیست خانم کریمی شما جواب بده»
کریمی من من کنان میگوید: « استاد با استرس ارتباط دارن درسته؟ فکر میکنم استرس تو ایجادشون نقش داره.»
جواب میدهم: «بله به اختلالات روان تنی معروف هستن و اختلالات جسمانی مثل اختلالات قلبی –عروقی، اختلالات دستگاه تنفسی، اختلالات گوارشی و عضلانی – اسکلتی و …. هستن که عوامل روانشناختی در ایجادشون نقش مهمی داره که تو این اختلالات اولاً اختلال جسمی حتما وجود داره و آزمایشها و بررسیهای بالینی اختلال رو نشون میدن و ثانیاً عوامل روانشناختی با شروع و تشدید بیماری ارتباط دارن. »
سارا خلفی که در این جلسه ساکت بود و بیشتر گوش میداد، میگوید: « دو تا سوال دارم، توی اختلالات روان تنی درمان مشکلات جسمی کافیه؟ بعد توی اختلالات جسمانی بهتره به بیمار محل نذاریم، چون توجه ممکنه علایمش رو بدتر کنه درسته؟»
چون دیگر زمان خیلی گذشته و باید جمع بندی کنم، میگویم: « تو اختلالات روان – تنی، درمانهای طبی که ضروری ان و برا همین خانم احمدی باید پی گیر درمان اساسی معده درد مادرش باشه، اما آموزش روشهای مدیریت استرس و اصلاح سبک زندگی هم بسیار مهمه و باید به بیمار آموزش داده بشه. اما تو اختلالات شبه جسمانی، شکایتهای جسمانی اساس فیزیولوژیکی ندارن نه اینکه هیچ دلیل دیگه ای برای ایجادشون نباشه معمولا عوامل روانشناختی و تعارضات ناخوداگاه در ایجاد این شکایتها نقش مهمی دارن و معمولاً این بیماران، از مشکلات روانشناختی شدیدی رنج می برن و شکایت جسمی، واکنشی به این مشکلات است و درمانهای حمایتی و بینش گرا لازمه.
خب خانما کلاس امروز رو تموم میکنیم برا فردا اختلالات دو قطبی رو همه تون بخونید و دوستانی که بیماراشون اختلال دو قطبی داشتن برای ارائه شرح حال آماده باشن.»
منبع:
کتاب بهداشت روانی برای دانشجویان رشته اتاق عمل، مولفین: سعید واقعی و محسن کوشان، انتشارات اندیشه رفیع.
اختلالات روانی بر اساس کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)
مطلب مرتبط:
فرآیند پرستاری و علائم و نشانهها در اختلالات روانی
بدون دیدگاه