قبولی دکترا در پیرانهسریزینب قهرمانی1 بهمن 1402یکم. «بگو: سپاس برای خداست، و سلام بر آن بندگانش که برگزیده است. آیا خدا بهتر است یا آنچه شریک میکنند؟»[1] نماز صبح را میخوانم ... ادامه مطلب
چشمهای نگران پدرمزینب قهرمانی22 آبان 1402بیست و دومین کارگاه تمرین نوشتن – جلسه سوم هنر توصیف روی تخت دراز کشیده بود.چشمهایش بسته بود. رنگی به صورت نداشت. صورتش استخوانیتر و ... ادامه مطلب
دختر فراموشکارتزینب قهرمانی22 اردیبهشت 1402تصور کنید معلولیت دارید؛ این قسمت: دختر فراموشکارت تصور کنید عصر یک روز شلوغِ کاری مشغول یاد گیری زبان از خواهر زادهات باشی. مادر ... ادامه مطلب
پدر! میبینی 48 سالم هم تمام شدزینب قهرمانی15 اردیبهشت 1402نامهای به پدرم به مناسبت تولدم نمیخواستم تولد بگیرم، ولی راستش وقتی فکر کردم چند صباحی بیشتر در خانهای نخواهیم ماند که تو خشت ... ادامه مطلب