قبولی دکترا در

یادداشت روز


یکم.

«بگو: سپاس برای خداست، و سلام بر آن بندگانش که برگزیده است. آیا خدا بهتر است یا آنچه شریک می‌کنند؟»[1]

نماز صبح را می‌خوانم و در نماز والدین برای پدر مرحوم و مادرم مغفرت طلب می‌کنم. بعدش آیات  پنجاه و نه تا شصت و شش سوره‌ی نمل[2] را در دهمین روز و برای سی و هفتمین یا چهلمین بار می‌خوانم. دلم قرص‌تر می‌شود.

دوم.

«یا کیست که درمانده را، چون وی را بخواند اجابت می‌کند و گرفتاری را برطرف می‌سازد و شما را در زمین جانشین می‌کند؟ آیا با این خداوند خدایی است؟ چه کم متذکّر می‌شوید.»[3]

صدای اذان ظهر ازبلندگوی دانشکده فضا را پر کرده است. پا می‌شوم بروم وضو بگیرم و نماز ظهر بخوانم که یادم می‌افتد برای سی و هشتمین بار یا چهل و یکمین بار آیات 66-59 سوره‌ی نمل را باید بخوانم. شروع به خواندن می‌کنم. همکارم که مادرانه – دور از چشم مادر مهربانم-  هوایم را دارد می‌پرسد: «چی می‌خونی؟» خواندن آیات را تمام می‌کنم و توضیحات لازم را می‌دهم. خودش هم قرآن را از کتاب‌خانه‌ی فرهنگی که به همت خودش برپا کرده برمی‌دارد و می‌خواند. با همکار و دوست از دوره‌ی دبیرستانم به نمازخانه‌ی اندورنی دانشکده می‌رویم. سلام نماز را می‌دهم. همکار مادرانه‌ام که سه خط پیش نامش بردم در را باز می‌کند و می‌گوید: «کجایی؟  داری نماز جعفر طیار می‌خونی این همه طولش دادی، بدو نتایج رو دادند. خانم مقدم قبول شده.  بدو چک کن ببینیم قبول شدی؟ همه‌ی همکارا منتظرن.»

سوم.

چندروز پیش به مادرم می‌گویم: «فیششششش معلوم نیست نتیجه‌ها رو کی می‌دن؟ قرار بود هفته‌ی آخر دی اعلام کنند، اما هنوز خبری از نتیجه‌ها نیست.» مادرم لبخند می‌زند و می‌گوید: «نوه‌هاش رو دادند و دیدی که قبول شدی، ان‌شاالله که نتیجه‌ رو هم می‌دن باز قبول می‌شی.» با فکر مادرم به اتاقم می‌رسم. سیستم را روشن می‌کنم تا بالا بیاید جلوی اتاق هم شلوغ شده. صفحه‌ی sanjeshp.ir  و بخش دکترای تخصصی Ph.D. را باز می‌کنم و وارد لینک نتیجه نهایی آزمون- مرحله اصلی می‌شوم و در جای مقرر کدملی و شماره همراهم را وارد می‌کنم. در صفحه‌ی بعد شماره‌ی پیامک رسیده به گوشی همراهم را وارد می‌کنم و بله من هم در رشته‌ی دکترای مشاوره توانبخشی پدیرفته شدم.

چهارم.

نماز عصرم را می‌خوانم و در پی‌اش سی‌ ونهمین بار یا چهل و دومین بار آیات سیاق آیه‌ی اضطرار را می‌خوانم و به همکار فعلی و استاد قدیمی‌ام در ایتا پیام می‌‌دهم: «استاد من و خانم مقدم دکترای مشاوره توانبخشی قبول شدیم.» سریع جواب می‌دهد: «سلام به به، به سلامتی و میمنت؛ انشالله از آن در راستای کمک به مردم نهایت استفاده را ببرید. خداوند حفظتان کند.»


[1] آیه‌ی 59 سوره‌ی نمل

[2]  چله‌ی آیات سیاق آیه‌ی اضطرار: در ده روز بعد از نماز صبح، قبل از نماز ظهر، بعد از نماز عصر و بعد از نماز عشاء آیات 66-59 سوره‌ی نمل را برای رفع اضطرار می‌خوانیم.

[3] آیه‌ی 62 سوره‌ی نمل

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *