نماز والدین، ناهشیار جمعی خانوادگی منزینب قهرمانی11 مرداد 1403آقای پدر نازنین روحت شاد که شاد و خندان به خواب مادرجان آمدی و از شیرینیهای توی دستت یکی را به مادر دادی و سپردی ... ادامه مطلب
قبولی دکترا در پیرانهسریزینب قهرمانی1 بهمن 1402یکم. «بگو: سپاس برای خداست، و سلام بر آن بندگانش که برگزیده است. آیا خدا بهتر است یا آنچه شریک میکنند؟»[1] نماز صبح را میخوانم ... ادامه مطلب
چشمهای نگران پدرمزینب قهرمانی22 آبان 1402بیست و دومین کارگاه تمرین نوشتن – جلسه سوم هنر توصیف روی تخت دراز کشیده بود.چشمهایش بسته بود. رنگی به صورت نداشت. صورتش استخوانیتر و ... ادامه مطلب
دختر فراموشکارتزینب قهرمانی22 اردیبهشت 1402تصور کنید معلولیت دارید؛ این قسمت: دختر فراموشکارت تصور کنید عصر یک روز شلوغِ کاری مشغول یاد گیری زبان از خواهر زادهات باشی. مادر ... ادامه مطلب