مواظب آرزوهایتان باشیدزینب قهرمانی3 شهریور 1401هشت تا عروسک درست کرد، بعد توی حیات یک چاله کند و 4 تا از عروسکها را چال کرد و سرش را بالا کرد و ... ادامه مطلب
عصای شفازینب قهرمانی27 مرداد 1401غزل از بچه های مدرسه که چند روز پیش برای بازدید از موسسه و کارهای شهدایی موسسه آمده، حالا حسابی با ما مربیها و به ... ادامه مطلب
حتمنی در کار نیستزینب قهرمانی20 مرداد 1401کسی در را می زند. با بفرماییدی به داخل اتاق دعوتش می کنم. همکارمان است، مثل همیشه ارام صحبت می کند و می گوید:- خانم ... ادامه مطلب
سلمه خانم و عاشقانه هایشزینب قهرمانی13 مرداد 1401سلمه خانم توی حیاط خانه پدربزرگش داشت با عمه ها و عموهای تنی و ناتنی اش بازی می کرد، دوازده سالش بیشتر نبود، پدرش سالها ... ادامه مطلب