نکته شصت و هشتم: ذهنیت کاملاً انتزاعی و کل به جزء دکتر یانگ یا دید و تفکر چند وجهی شامپولیون؟
«من هیچ کار دیگری غیر از زبان قبطی ندارم. حتی خواب و رؤیاهایم نیز به زیان قبطی است… آن قدر با این زبان آمیخته شده ام که به عنوان تفریح، هر فکری به سرم میرسد را بلافاصله به قبطی ترجمه میکنم.» از نامۀ شامپولیون به بردارش.
شامپولیون از یک خانوادهی نسبتا فقیر و کم بضاعت از بچگی عاشق تاریخ تمدنهای باستانی بود. همین علاقه او را به کشف اسرار سنگ رزتا کشاند. سنگ رزتا به سه زبان مختلف هیروگلیف، دموتیک و یونانی باستانی نوشته شده بود. افراد متخصص زیادی از جمله دکتر توماس یانگ سعی کرده بودند از این سنگ رمزگشایی کنند. دکتر یانگ که به دنبال شهرت بود از روش مبتنی بر محاسبات ریاضی استفاده کرد. اما پس از چند سال تلاش عملاً تسلیم شد و کنار کشید.
اما شامپولیون با انگیزهی درونی و ناشی از اشتیاق اصیل و حقیقیاش برای فهم تاریخ تمدن باستان، و همچنین عشق و علاقه به فرهنگ کهن مصر، در جست و جوی یافتن حقیقت و ابهامات ذهنی نزدیک به بیست سال از زندگیاش را وقف این کار کرد و هر هزینهای لازم بود را پرداخت تا معمای سنگ رزتا را حل کرد.
ما هم بهتر است در مواجه با مسئلهها شامپولیونی عمل کنیم. هیچ عجلهای برای رسیدن به پاسخ نداشته باشیم. مسائل را از چندین و چند زاویهی مختلف ببینیم و همواره به خودمان یادآوری کنیم که کل از مجموع اجزای خود همواره بزرگتر است.
مطالب مرتبط:
پنجاه نکتهی اول از کتاب چیرگی
فعالسازی خلاقیت با یاد دادن و یاد گرفتن در روند توسعه کاربری
بدون دیدگاه