قبولی دکترا در پیرانهسریزینب قهرمانی1 بهمن 1402یکم. «بگو: سپاس برای خداست، و سلام بر آن بندگانش که برگزیده است. آیا خدا بهتر است یا آنچه شریک میکنند؟»[1] نماز صبح را میخوانم ... ادامه مطلب
حامی ایمنزینب قهرمانی19 اسفند 1401یکم. یک روز از پدرم درخواستی داشتم که پدر ضمن رد درخواستم و اصرار من گفت: « هر غلطی بکنی پشتتم.» این جمله یک حس ... ادامه مطلب
نفرینی با کارکرد روانشناسانهزینب قهرمانی12 بهمن 1399درد پاهایش امانش را بریده بود حتی از زور درد نمی توانست سنگینی پتو را روی پاهایش تحمل کند مادر کرسی کوچکی وسط اتاق گذاشته ... ادامه مطلب
مادرم لبخند خدای زندگی امزینب قهرمانی19 دی 1399 سالها از روزهایی گذشته بود که از زور دردهای سرسام آورم به سینه مادرم کوبیده بودم که “من که مرده به دنیا اومدم، چرا ... ادامه مطلب