بسم الله الرحمن الرحیم
شماره ردیف | شماره آیه- نام سوره – شماره سوره | عین کلمهء موضوع به کار رفته در آیه | شمارهء آیهء ابتدای سیاق
شمارهءآیهء انتهای سیاق |
تعداد آیات هر سیاق |
1 | 7 – شمس – 91 | سوّاها | 1-15 | 15 |
ردیف 1: 7 – شمس – 91
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿٧﴾
- چرا قسم به نفس؟
- چرا قسم به آنکه نفس را درست و نیکو نمود؟
- درست و نیکو نمودن یعنی چه؟
آیات بعد
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿٨﴾قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا ﴿٩﴾وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴿١٠﴾كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا ﴿١١﴾إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا ﴿١٢﴾فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا ﴿١٣﴾فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا ﴿١٤﴾وَلَا يَخَافُ عُقْبَاهَا ﴿١٥﴾
- در جواب چرا قسم به نفس؟ خدا در آیهی 8 میفرماید چون نفس، مهمترین ظرف امتحان الهی است؛ موضوع اصلی آیه، انتخاب بین فجور و تقواست.
- برای همین به نفس و آنکه آن را نیکو آراسته، قسم میخورد؛ چون خالقی که چنین آفرینشی کرده، شایستهی قسم است.
- درست و نیکو نمودن یعنی چه؟ از منظر واژهشناسی، «سوی» در اینجا یعنی آراستن کامل، متناسب و هماهنگ در بُعد جسمی، روانی و معنوی (قاموس قرآن، جلد 3، صفحه 358)
- چه ارتباطی بین نیکوآراستن نفس و الهام فجور و تقوا وجود دارد؟ ساختار زیباشناختی و تعادل درون نفس، مقدمهی داشتن قدرت تشخیص و انتخاب است؛ آراستگی نفس یعنی آماده بودن برای پذیرش تقوا یا ارتکاب فجور.
- آیات بعدی (۸-۱۵) توضیح میدهند: رستگاری از آنِ کسی است که نفس را تزکیه کند و ناکامی سهم کسی است که آن را آلوده سازد (نتیجهی نیکو آراستن نفس؟). سواها در اینجا فعل خدا شد یا فعل انسان؟ . فسو
- آیا درست و نیکو نمودن یعنی دادن قدرت انتخاب؟ بله، از نگاه سیاق، به نفس قدرت تشخیص داده شده و همین اختیار است که معنای آراستگی را از دیدگاه توحیدی معنا میکند.
- در کل یعنی نفس نیکوآراسته، علاوه بر زیبایی ساختاری، به مرحلهای میرسد که میتواند الهام فجور و تقوا را دریافت کند. پس: تسویه نفس مقدمهای برای آگاهی اخلاقی انسان است و خداوند در قالب خلقت نیکو، استعداد انتخاب به انسان داده است.
آیات قبل:
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿١﴾ وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاهَا ﴿٢﴾ وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاهَا ﴿٣﴾ وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا ﴿٤﴾ وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿٥﴾ وَالأرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿٦﴾
- این آیات یک ساختار ویژه دارند: هفت قسم پشت سر هم به عناصر طبیعت. این سوگندها نوعی زمینهسازی هستند برای قسم هشتم: نفس انسان و «تسویه» آن.
- در این هفت قسم: هر مخلوق به شکلی نیکو، منظم و هدفمند آفریده شده است و هر یک از آنها نمایانگر تعادل، تناسب، و هدفمندی در خلقت است.
- در واقع خالق در حال یادآوری این است که همه پدیدهها با نظم و حساب آفریده شدهاند و این نظم، نشان از یک هدف بزرگ دارد. در این بستر، خلقت انسان و نفس او اوج نظام آفرینش است؛ لذا در ادامه میفرماید: وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا. در اینجا خداوند: نه تنها به نفس سوگند میخورد، بلکه به خودِ فعل تسویه نیز سوگند میخورد. یعنی، «نفس» از نظر ساختار درونی، دارای نظم، توازن، و قابلیتهای ویژه است.
- بنابراین، تسویهی نفس در آیهی ۷، نقطهی عزیمت فهم رابطهی خدا با انسان است؛ از خلقت متعادل، تا آزمون اختیاری، تا پیامدهای تربیتی و در نهایت، انجام کیفر در صورت فساد، همانطور که در آیات قوم ثمود دیده میشود.
بررسی تطبیقی این ردیف با رویکردهای روانشناختی:
الف) رویکرد گشتالت (کلنگر):
توضیح | مؤلفه گشتالت |
در آیهی 7 تسویه نفس یعنی ساختاری متوازن، چندبُعدی و دقیق: شامل جنبههای بدنی (زیستی)، روانی (احساسات، تمایلات) و معرفتی (فجور و تقوا). این دقیقاً با نگاه گشتالتی به انسان همراستاست؛ یعنی «نفس» یک کل منسجم است، نه فقط جمع اجزای روان و جسم. | کلنگری (whole awareness) |
قد أفلح من زكاها… و قد خاب من دساها. یعنی اگر کسی نفسش را پاک و کامل کند، رستگار است؛ اگر نه، ناکام. در گشتالت، تا وقتی «نفس» از تجربههای حلنشده، تمایلات ناسازگار، یا دوگانگی درونی رها نشود، انسجام روانی حاصل نمیشود. این آیات هم بهنوعی به «پدیدهی ناتمام» اشاره دارند که در تسویه و تزکیه باید کامل شود. | پدیدهی ناتمام (unfinished business) |
در گشتالت، دعوت به «هوشیاری در اکنون» اصل است. در سورهی شمس هم خداوند با قسمهایی به واقعیتهای طبیعی ملموس (شمس، قمر، لیل، نهار) انسان را بیدار میکند و به «نفس» و انتخاب «فجور یا تقوا» توجه میدهد. این آگاهی از درون و بیرون، عین تمرین گشتالت برای کشف تضادهای پنهان در درون انسان است. | آگاهی در لحظه (present-centered awareness) |
واژهی «سَوَّاهَا» دقیقاً معادل مفهوم «انسجام» در گشتالت است: ساختاری متعادل نیروهای درونی همآهنگشده و توان انتخاب بین فجور و تقوا. انسان گشتالتی، کسی است که اجزای روانیاش هماهنگ شده و توان تصمیمگیری آگاهانه دارد. این همراستا با انسان تزکیهشدهی آیه ۹ است. | انسجام (integration) |
آیات از طریق داستان ثمود، پیامبر، و نابودیشان به فرد نشان میدهند که اگر با «نفس آراسته» خود مواجه نشود، و آن را به «فجور» آلوده سازد، نتیجهای جز نابودی در پی ندارد. مثل رویکرد گشتالت که فرد باید خود را در آینهی حقیقت ببیند، حتی اگر این مواجهه دردناک باشد. | مواجههی مستقیم (confrontation) |
آیهی ۷ سوره شمس، در بستر آیات ۱ تا ۱۵، بهشکل دقیقی با اصول گشتالتدرمانی همپوشانی دارد. «نفس آراسته» در قرآن، همان نفسِ آگاه، منسجم و مسئول در روانشناسی گشتالت است.
ب) روانشناسی وجودی (Existential)
مفاهیم کلیدی:
- اختیار، مسئولیت، معنا، اضطراب وجودی، خودفریبی، رستگاری.
ارتباط با آیه ۷ شمس:
- خداوند به نفسی سوگند میخورد که «نیکو آراسته» و قابلیت انتخاب فجور و تقوا دارد.
- انسان مسئول تزکیه یا دسّی نفس خود است.
- سقوط اخلاقی و کیفر قوم ثمود همراستا با مفهوم سقوط در مسئولیت وجودی است.
یوند قوی؛ تسویه نفس و اختیار، با مسئولیت وجودی انسان تطابق دارد.
ج) روانشناسی انسانگرا (Humanistic)
مفاهیم کلیدی:
- کرامت ذاتی انسان، گرایش به خودشکوفایی، پذیرش، رشد
ارتباط:
- «نفس نیکو آراسته» اشارهای به ارزش و ظرفیت درونی انسان دارد.
- آیهی «قد أفلح من زکّاها» یعنی انسان میتواند به فعلیت و رشد درونی برسد.
- اما نسبت به سقوط و تباهی هم هشدار داده میشود (که در انسانگرایی کلاسیک کمتر دیده میشود).
نتیجه: تا حدی مرتبط، مخصوصاً از منظر خودشکوفایی، اما سورهی شمس تأکید بیشتری بر جنبهی اخلاقی و مسئولیتمحور دارد.
د) روانشناسی شناختیرفتاری (CBT)
مفاهیم کلیدی:
- افکار ← احساسات ← رفتار، اصلاح شناختهای نادرست، کنترل خویشتن
ارتباط:
- الهام فجور و تقوا = آگاهی شناختی از دو مسیر رفتاری
- تزکیه نفس = پاکسازی درونی، انتخاب رفتار درست
- دسّی نفس = سرکوب آگاهانه تقوا و انتخاب مسیر خودتخریبی
نتیجه: اگرچه سورهی شمس وارد تحلیل افکار و خطاهای شناختی نمیشود، اما از منظر انتخابگری اخلاقی میتواند بهشکل استعاری با CBT ارتباط داشته باشد.
هـ) نظریه تحول اخلاقی (مثل کلبرگ)
مفاهیم کلیدی:
- رشد اخلاقی، انتخاب بین درست و نادرست، سطوح تکامل اخلاقی
ارتباط:
- آیههای سورهی شمس، انسان را در نقطهای تصویر میکنند که باید بین دو مسیر اخلاقی (تقوا) و ضداخلاقی (فجور) انتخاب کند.
- نمونهی قوم ثمود، سقوط به پایینترین سطح اخلاقی است.
نتیجه: سازگاری بالا با نظریههای رشد اخلاقی – آیات ناظر بر مرحلهی انتخاب و پیامد اخلاقیاند.
و) رواندرمانی اسلامی یا بومی (نگاه تلفیقی)
مفاهیم کلیدی:
- فطرت، نفس، تزکیه، اختیار، رابطه با خدا، مسئولیت
ارتباط:
- اینجا تسویه نفس با فطرت یکیست، و تزکیه همان مسیر رشد الهی است.
- آیهی ۷ با الهام فجور و تقوا، ساختار انسانشناسی قرآنی را توضیح میدهد.
- کل سورهی شمس تبدیل میشود به چارچوب روانشناسی اخلاقی اسلامی.
نتیجه: ارتباط بسیار قوی؛ سورهی شمس خودش مثل یک نظریهی بومی رشد روانی و اخلاقی قابل بازسازی است.
مطلب مرتبط:
سروسامان دادن (سوی) در قرآن و مقایسه با رویکردهای روانشناختی
بدون دیدگاه