عصاهایم کوزینب قهرمانی27 آبان 1400چند ماهی از ورودش به دانشگاه می گذشت و چند هفته ای بود که باز با یک دوره عود اسپاستیک فلج مغزی درگیر بود. درد ... ادامه مطلب
عصای زندهزینب قهرمانی20 آبان 1400دردی توی دست زن می دود و نفسش از زور درد حبس می شود. مدتی هست که دختر می بیند مادر دستش را روغن مال ... ادامه مطلب
کیفم کوزینب قهرمانی13 آبان 1400آمد دنبالم. با هم از خیابان گذشتیم، سرعتش با سرعت کم من که لنگ لنگان از خیابان می گذرم تنظیم شد. سوار تاکسی شدیم. نزدیک ... ادامه مطلب
تنها کادوی قبولی دانشگاهزینب قهرمانی6 آبان 1400صبح خواب بود که صدای در خانه شان به گوش رسید. مادر آیفون را برداشت و کیه ای گفت و بعد در را باز کرد. ... ادامه مطلب