به دست آوردن سرندیپیتی در تاب‌آوری

به دست آوردن سرندیپیتی در تاب‌آوری


تقویت استعداد خود جهت به دست آوردن سرندیپیتی

در سطح پنجم تاب‌آوری یعنی بالاترین سطح توسعۀ تاب‌آوری شما قادرید تا بدشانسی و مصیبت را به خوش‌شانسی و سعادت تبدیل نموده و موانع را به فرصت‌های منحصر به فرد تبدیل نمایید. در این سطح دست‌آوردهای اتفاقی و مفید که به دنبالش بوده‌اید را به دست می‌آورید و با واقعیات همسو می‌شوید و بر حوادث تأثیر می‌گذارید.

سه شاهزاده‌ی سرندیپیتی

هوراس والپوله[1]  واژه‌ی «سرندیپتی» را از «داستانی عامیانه» که در آن سه شاهزادۀ ایرانی از روی «تصادف و تخیل» مشخصات شتر گمشده‌ای را حدس زدند، برساخت.

«پادشاهی سه پسر داشت که هر کدام در هوش و فراست و تیزبینی یگانه زمان بوده‌اند. باریک‌بینی این سه برادر در درک و تشخیص مطلب تا به حدی بود که هر چیزی از نظر تیزبین آنان می‌گذشت از اثر، پی به مؤثر می‌بردند و علل و جهات وجودی آن چیز را استنباط می‌کردند. پادشاه پسران را برای کسب تجربه بیشتر به سفر فرستاد. در میانه‌ی سفر به ساربانی برخوردند که دنبال شتر گمشده اش می‌گشت و از آنان نیز پرس وجو کرد، که آیا شترش را در مسیر خود دیده‌اند یا نه؟ اولی گفت: «مثل این که شتر تو از یک چشم کور بود». ساربان جواب داد: «بلی یک چشمش کور است». دومی گفت: «به نظر می‌رسد که یکی از دندان‌هایش هم شکسته باشد». ساربان تصدیق کرد. سومی گفت: «ظاهراً یک پایش هم لنگ بوده‌است». ساربان پاسخ داد: «آری همین‌طور است». به ساربان گفتند: «از همین راهی که ما آمده‌ایم برو تا به مقصود برسی و شتر را پیدا کنی» ساربان با آن‌ها خداحافظی کرد و از راهی که آن‌ها نشان دادند به دنبال شتر گمشده رفت ولی هر چه بیشتر رفت بیشتر مأیوس شد و اثری از شتر نیافت. ناگزیر پس از طی مسافتی بازگشت و دوباره از آن سه برادر نشانی را خواست: اولی پرسید: «مگر بار شتر تو روغن و شهد نبود»؟ گفت: «چرا». دومی سؤال کرد: «مگر زنی هم بر روی شتر سوار نبود»؟ ساربان با خوشحالی گفت: «آری چنین است». سومی گفت: «به گمان من آن زن باردار هم بود، این‌طور نیست؟» ساربان با تعجب جواب داد: «اتفاقاً همین‌طور است پس در این صورت برای من تردیدی باقی نمانده که شتر مرا شما دیدید.»

ساربان زان همه نشان درستگرد شک را زپیش خاطر شست
آگهی چون نداشت از فن شان         چنگ در زد سبک به دامنشان

هر چه برادران سوگند خوردند که ما شتر را ندیده‌ایم و از روی تیزبینی و دقت نظر آن علامت‌ها و نشانی‌ها را گفتیم سودی نبخشید و ساربان از آن‌ها نزد حاکم شکایت برد. حاکم راجع به نشانی هائی که از شتر نادیده داده بودند از آنان توضیح خواست که شما چگونه آن همه علامت و نشانی داده‌اید در حالی که شتر را اصلاً ندیده‌اید؟ اولی گفت: «حقیقت این است که از راهی که آمده بودیم علف‌های طرف راست جاده چریده شده بود ولی علف‌های جانب چپ جاده دست نخورده و برپای ایستاده بود لاجرم چنین دانستم که شتر را یک چشم کور بود که جانب چپ جاده را ندیده علف‌ها سالم مانده‌است». دومی گفت: «شتر را عادت براینست که بوته‌ی علف را با دندان‌هایش یک جا از بیخ برمی‌کند و می‌خورد ولی چون در بوته‌های علف کنار جاده نقصان دندان در علف خوردن ظاهر بود پنداشتم که یکی از دندانهای شتر باید شکسته باشد». برادر کوچک‌تر گفت: «درمسیر راه جای دو دست و یک پای شتر در حین راه رفتن عمق و فرورفتگی داشت ولی یکی از پاها را به زمین می‌کشید. از آن کشش معلومم شد یک پای شتر لنگ است.» بار دیگر برادر بزرگتر گفت: «از هجوم مگس به وجود شهد پی بردم و از تراکم مورچه‌ها دانستم که یک لنگه دیگر از بار شتر روغن بوده‌است». دومی گفت: «این که تشخیص دادم زنی برشتر سوار است از آن جهت بود که در مسیر راه که ساربان شتر را خوابانیده بود اثر بول دیدم و از فاصله‌ی ناچیز بول بر روی زمین استنباط شد که آن اثر از زن است نه مرد. برادر کوچک‌تر، که بر حمل و بارداری زن تشخیص داده بود اظهار داشت: «معمولاً آدمی وقتی که از زمین برمی‌خیزد به حکم ضرورت برای حفظ تعادل بدن فقط یک دست را بر زمین می‌گذارد و بلند می‌شود ولی چون در آن محل که ساربان شتر را خوابانیده بود اثر کف دو دست دیده شده‌است لذا استنباط کردم که آن زن باید باردار بوده باشد:

دیدم آنجا که نقش پایش بست                   گشته پیدا بخاک نقش دو دست

گفتم آن حامل و گران بارست                    کز زمین خاستنش دشوارست

تشریح و توصیف این علائم و اشارات، بهت و حیرت حاکم را دو چندان کرد و به تعظیم و بزرگی آنان کوشید.»

سه عامل لازم برای ظهور سرندیپیتی

از نظر والپوله باید سه عامل وجود داشته باشد تا سرندیپیتی ظهور کند:

  1. برخی امور غیر منتظره و اتفاقی برای شما رخ دهد.
  2. قوه‌ی درک، شعور و خرد موجب کشف شما شود.
  3. باید یک منفعت، موهبت یا نعمت غیر منتظره در آنچه اتفاق افتاده وجود داشته باشد.

سرندیپیتی: تبدیل یک رویداد آشفته کننده‌ی زندگی به خوش شانسی

سرندیپیتی یک مهارت پیشرفتۀ تاب‌آوری است. افراد دارای نقاط قوت، اغلب قادرند یک رویداد آشفته کننده‌ی زندگی را به یکی از بهترین رویدادهای زندگی تبدیل کنند. این مرحله فراتر از برگشتن به حالت نرمال است. این افراد در حالی که برای مقابله با رویداد آشفته کننده زندگی تلاش می‌نمایند، نقاط قوت جدیدی می‌یابند و ممکن است فرصت‌های غیر منتظره‌ای کشف کنند. آنان متوجه می‌شوند که می‌توانند زندگی و شغل خود را به مسیر جدیدی هدایت کنند که بدون وجود یک رویداد آشفته کننده از آن اطلاعی نداشتند. مصیبت‌ها و فجایع فرصت‌هایی برای هدایت زندگی به مسیرهای متفاوت و بهتری که انتظار آن را ندارید فراهم می‌کند.

سؤالات منجر به کشف هدیه

  • در این مورد چه چیزی خوب است؟
  • چگونه می‌توانم این دشواری را به مزیت تبدیل نمایم؟
  • این دشواری چه فرصت نامعلومی خلق می‌کند؟

منشأ رویدادهای دگرگون ساز

باید بدانیم رویدادهای دگرگون ساز زندگی از درون خود افراد نشأت می‌گیرد. شاید برخی افراد مبتلا به بیماری‌های سخت مانند سرطان، یا افراد درگیر با شرایط دشوار مثل اخراج از کار را دیده باشیم که بیماری و شرایط سخت را به یک تجربه‌‌ی دگرگون‌ساز زندگی مبدل می‌سازند. معمولاً این بیماران از تجارب خود چنین می‌گویند:

«سرطان دشمن نیست، بلکه معلم است. طول زندگی کم اهمیت است. مهم کیفیت این سفر است. زندگی روزمره من همراستا باحقیقت درونی‌ام بود، به طوری که درون و بیرون کاملاً با یکدیگر متقارن بودند. این امر موجب فائق آمدن بر سرطان گردید.»

« من با پیروی از یک رژیم غذایی مناسب و ورزش منظم سلامتی خود را حفظ می‌کنم. از پیاده‌روی، گلف، یوگا لذت می‌برم. نکته مهمتر اینکه من آموخته‌ام به خودم اجازه دهم تحت مراقبت دیگران باشم. برخی افراد موجب شده‌اند من هزاران دلار صرف روان درمانی نکنم. من اکنون از سرطان رهایی یافته‌ام ولی از تأثیرات آن رها نشده‌ام. من حالا چیزی از سرطان می‌دانم که قبلا نمی‌دانستم و آن این است که من روزی خواهم مرد، حتی ممکن است همین امروز یا فردا بمیرم، دانستن این قضیه اوضاع را تغییر می‌دهد. دانستن این نکته باعث می‌شود دوستانم عزیزتر شوند، خانواده‌ام ارزشمندتر گردند و بسیاری از مشکلات بی اهمیت جلوه نمایند. دانستن این موضوع موجب می‌شود داشتن تفریح و سرگرمی مهمتر گردد و عشق ورزیدن مهمترین هدف زندگی من شود. دانستن این مطلب موجب می‌شود امروز را یک نعمت دانسته و فردا یک رویا باشد. سرطان زندگی مرا غنی و پربارتر نمود. این موارد منافعی هستند که من از سرطان استنباط کرده‌ام.»

اخراج از بانک باعث شد پائول وایند پس از گذشت هفته‌ها و ماه‌ها از خود پرسید: «من کی هستم؟» و «چرا اینجا هستم؟» او کم کم متوجه گردید هویت‌اش نشأت گرفته از نقش او در بانک بوده است. بدون عنوان شغل و پست، او احساس پوچی می‌کرد. متوجه شد باید هویت درونی خود را پیدا نماید. او دکترای روان‌شناسی خواند و درجه‌ی دکترا گرفت. سپس یک مرکز مشاوره برای هوش عاطفی پیشرفته افتتاح کرد. با همکارش به مدیران اجرایی کمک کردند تا بیاموزند چگونه در ارتباطات خود صادق باشند، احساسات خود را صادقانه بیان کنند، بدانند چگونه نقاط قوت‌شان می‌تواند نقطه‌ی ضعف آنان باشد، هویت درونی قوی ایجاد نمایند و در مورد ارزش‌های خود شفاف باشند.

می‌توان گفت بازیابی خود در مواقعی که زندگی بیرونی و درونی از هم گسیخته شده است یک آزمون عمیق تاب‌آوری است.

سرندیپیتی به معنای تقارن زمانی و خوش‌اقبالی نیست

تقارن زمانی به شرایطی اطلاق می‌گردد که نیروهای بیرونی به طور معناداری بر ما تأثیر می‌گذارند، این شیوه بسیار فراتر از ادراک عقلانی است. تقارن زمانی به همزمانی‌های غیرعادی و معناداری اشاره دارد که در آن، فرد احساس می‌کند چیزی بیشتر از شانس در حال روی‌دادن است. زمان رخ دادن تقارن مانند این است که عالم هستی در حال شوخی کردن است، یا یک نیروی قدرتمند در حال بازی کردن با شماست.

کار برای توسعه‌ی هنر

اکتشاف غیر منتظره یک هنر است که باید به آن مسلط شوید. اکتشاف غیر منتظره زمانی رخ می‌دهد که شما آگاهانه از توانایی‌های درونی ذهنی و عاطفی خود استفاده کنید تا یک ضرر یا مانع را به یک رویداد مثبت و یا پرمنفعت تبدیل نمایید.

هنر مانند اکتشاف غیر منتظره یک پادزهر، می‌تواند برای حزن، یأس و تفکر قربانی سودمند باشد. این توانایی تشریح می‌کند چگونه برخی افراد نه تنها در زمان مصیبت، خود را بازیابی می‌کنند، بلکه به علت تجربه‌ی عبور از شرایط سخت بهتر می‌شوند. نقطه شروع تبدیل مصائب به اوضاع مساعد، اغلب با پرسیدن سؤالاتی نظیر «در اتفاق‌های پیش رو چه چیزی به دست می‌آورم؟» آغاز می‌گردد. در این نقطه توانایی‌های حل خلاقانه مسئله که در سطح دوم تاب‌آوری ایجاد شده‌اند شکوفا شده و به عنوان یک مهارت جهت تجربه زندگی سطح بالا مطرح می‌شوند. رسیدن به تاب‌آوری سطح بالا مزایایی به دنبال خواهد داشت. شما قادرید یک رویداد آشفته کننده یا یک مصیبت را به پیشرفتی دلخواه تبدیل نمایید.  با وقوع یک بحران غیر منتظره تسلیم نخواهید شد، بلکه از آشفتگی خارج شده و با سرعتی شگفت‌آور به سمت مقابله، کامیابی و اکتشاف چیزهای مطلوب حرکت خواهید کرد. با گذر از حادثه، هنگام فکر کردن به تجربه‌های دشوار کذشته و یا نقل چالش‌های دشوار خود برای دیگران، به این هم بیندیشید که چرا آن چالش برای شما خوب بوده است.

با به کارگیری تجربه‌هایی که از برنامه‌های تاب‌آوری آموخته‌اید می‌توانید ارزش مثبت و معنادار تجارب دشوار را درک کنید. می‌توانید تجربه‌ی دردناک خود را با توجه به منافعی که از آن حوادث عایدتان شده خنثی نمایید. این توانایی، فهمی عمیق و آرامش درونی برای شما به ارمغان می‌آورد. دانش جدید در مورد روان‌شناسی تاب‌آوری بیان می‌کند افراد می‌توانند یاد بگیرند چگونه مصائب را به اوضاع مساعد تبدیل نمایند و در بدترین رنج‌ها نقاط قوت خود را افزایش دهند. بعد از یک رویداد آشفته کننده زندگی، تلاش شما برای بازگشت به حالت نرمال می‌تواند موجب پیدایش نقاط قوتی در شما گردد که پیش از آن اطلاعی در مورد نقاط قوت نداشتید، بنابراین حوادث دردناک می‌توانند تبدیل به یکی از بهترین رویدادهای زندگی شوند.

فعالیت‌های توسعه تاب‌آوری

  1. در یکی از تجربیات گذشته‌ی دشوار خود با سوالات زیر دنبال یافتن ارزش‌های مفید باشید:

چه درس مفیدی می‌توانم از این درس بیاموزم؟

چگونه می‌توانم قدردان این تجربه باشم؟ این تجربه چگونه برایم پر فایده می‌شود؟

چه نقطه قوت جدیدی به دست آورده‌ام؟ به چه شیوه‌هایی می‌توانم اعتماد به نفس خود را توسعه دهم؟ به چه شیوه‌هایی می‌توانم فهم و درک خود را بهبود بخشم؟

  1. نگرش و اقدامات تاب‌آرانه‌ای که می‌تواند استعداد شما را برای سرندیپیتی تقویت کند شامل موارد زیر است:

آرامش خود را حفظ کنید.

با پرسیدن سؤالاتی چون واقعیت جدید من چیست؟ در حال حاضر چه اقدام مفیدی می‌توانم انجام دهم؟ به سرعت مسیر خود را بیابید.

به خود قول دهید که جان سالم به در برده و با این شرایط مقابله خواهید کرد.

با سرزندگی و کنجکاوی، بازی کردن با بحران و سربه سر گذاشتن، آزمایش با قوه‌ی فهم و پایش مسئله با درک دیگران به حل مسئله بپردازید.

هر کاری از جمله خندیدن و گریه کردن که می‌توانید برای بازیابی عاطفی خود انجام دهید.

واقعیت را بپذیرید و انرژی خود را با اعتراض به آنچه رخ داده تلف نکنید.

سؤالات سرندیپیتی از خود بپرسید. چرا این رویداد خوب است؟ فرصتی در آن وجود دارد؟ چگونه این حادثه را به اوضاع مساعدی تبدیل نمایم.

اقدام کنید و کارهای متفاوت و خلاقانه‌ای انجام دهید.

  1. با فردی که یک رویداد دگرگون ساز زندگی تجربه کرده صحبت کنید.

منبع:

 کتاب مزایای تاب‌آوری  دکتر ال سیبرت – پژوهش روزگار

 سه شاهزاده سرندیپ

مطلب مرتبط:

استعداد هم‌افزایی: بخش چهارم سطح چهارم تاب‌آوری

[1]Horace Walpole

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *