داستان من و کتابِ ما یک نفر + معرفی کامل کتاب
در داستان من و کتاب شگفتی از ماجرای آشنایی خودم با یک سری کتاب به وساطتِ خانم محمدی نویسندهی کتاب وریا گفتم. بجز کتاب شگفتی، “ما یک نفر” را هم خانم محمدی برای آشنایی انسانهایی با نیازها و مسائل خاص به من معرفی کرده بود.
نمی دانم مزهی زندگی با دوقلوها را چشیدید؟ من که خواهرزادههای دو قلو دارم حس خاصی دارم. البته خواهر زادههای من دوقلوهای از هم مجزای دو تخمکی هستند که به اندازه شباهت برادرشان با هم شبیه هستند نه بیشتر. اما باز یک نزدیکی بیشتری از سایر اعضای خانواده انتظار میرود که با هم داشته باشند.
البته ما ایرانیها شاید لاله و لادن را به یاد داشته باشیم. دو قلوهای به هم چسبیدهای که بیش از سی سال با هم زندگی کردند اما پس از عمل جراحی به قصد جدا سازی به فاصلهی چند ساعت از یکدیگر در گذشتند.
در کتاب ما یک نفر ماجرای گریس و تی پی دو خواهر دوقلوی به هم چسبیده را میخوانیم که ناگهان باید وارد جامعه بشوند، جامعهای که پر از نگاههای خیرهی تمسخرآمیز وسؤالهای بی رحمانه و گاه قضاوتهای سنگدلانه است. اما پیش از همه چیز، این دو خواهر انسانند و خواهان زندگیای معمولی همچون زندگی دیگران هستند.
در داستانهای نقل شدهی این کتاب ما به جواب این دو سوال میرسیم:
آیا آنها نمیتوانند دوستان حقیقی پیدا کنند؟
تجربهی عشق چطور؟
معرفی کتاب
نام کتاب:
ما یک نفر
تاریخ چاپ نسخه اصلی و نسخۀ ترجمهشده:
ONE {2015} ، 1395
تعداد صفحات:
500
نویسنده:
کروسان، سارا Crossan, Sarah
ما یک نفر نوشتهی سارا کروسان، نویسندهی انگلیسی است. او برای این کتاب برندهی جایزهی ادبیات نوجوان انگلستان، مدال کارنگی و کتاب سال کودک ایرلند شده است.
مترجم:
کیوان عبیدی آشتیانی
سایت و پروفایل نویسنده در شبکههای اجتماعی:
https://www.instagram.com/sarahcrossanwriter/?hl=en
https://twitter.com/sarahcrossan?lang=en
https://www.facebook.com/sarahcrossanwriter/
نظر مؤلف یا مترجم:
کلامی از نویسنده:
«گرچه داستان تیپی و گریس زاییدهی تخیل خودم است، اما تمام جزئیات برگرفته از زندگی واقعی دوقلوهای به هم چسبیده است. هر مورد از دو قلوهای به هم چسبیده شرایط خاص و منحصر به فرد خودشان را دارند و در مورد این شکل از دوقلوها من تلاش کردم اطلاعات پزشکی لازم را از متخصصهای قلب در بیمارستانها و مراکز علمی دیگر تهیه کنم.
تحقیق برای نوشتن این داستان بسیار دردناک بود و من در این رابطه و با دیدن فیلمهای مختلف، میتوانم به جرأت بگویم که ساعتها اشک ریختم.»
کلامی از مترجم:
«اریش فروم معتقد است عشق نیرویی غریزی و بالقوه است که تنها فرصتی برای بروز میخواهد. عشق صورتهای مختلف دارد از عشق مادر و فرزند تا عشق به وطن، عشق به طبیعت، و عشق به جنس مخالف، همه از یک جنس هستند، جنسی به لطافت ابریشم. اما عشق میان دو قلوهای به هم چسبیده شاید تنها عشقی باشد که متفاوت از عشقهای دیگر است و این را هیچ کس نمیفهمد مگر همان دوقلوهای به هم چسبیده.»
رابطۀ این کتاب با سایر کتابها:
این کتاب از ردهی رمان نوجوان است که در مورد دو قلوهای نوجوان به هم چسبیده در قالب داستان اطلاعات خوبی میدهد.
نسخه پیدیاف:
نسخهی الکترونیک این کتاب در لینک زیر در فیدیبوپلاس موجود است:
https://www.fidibo.com/book/66950
طرح جلد، فونت و صفحهآرایی:
در روی جلد عکس دو دختر از تنه به بالا هست که از پهلو به هم چسبیدهاند.
چندین فصل با عناوین چند ماه زندگی شش ماه از این دوقلوها را نشان میدهد.
داخل فصل هم مطالب کوتاه کوتاه با عنوان جدا قرار گرفته که خواندن را آسان میکند. هر داستان هم به صورت هر جمله در یک خط نگارش شده و در ابتدا خواندن کتاب شعر به انسان دست میدهد.
با این که کتاب حجیم است ولی مطالب فشرده نیست و خواندن مطالب راحت است.
این کتاب چگونه به خواننده کمک میکند:
نوجوانی با نیازهای خاص مربوط به هویت یابی نوجوانان، بلوغ و عشق همراه است. در این کتاب میشود با این دغدغهها در نوجوانهایی متفاوت از بقیهی نوجوانان آشنا شد. مثلا میخوانیم که باوجود هشدار تیپی، گریس عاشق جان میشود و از همینجا کشمکش گریس با بدنشان آغاز میشود. پیش از این گریس به داشتن حریم خصوصی، تنها بودن و جسم خود را داشتن. یا حتی معمولی بودن! زندگی کردن به تنهایی. برای خود با معشوق بودن و به صدای نفسهایش گوش دادن و دنیای انفرادی خود را داشتن فکر هم نکرده بود. حس قوی و غریبی در گریس به وجود آمده بود.
کلمات و عبارات کلیدی یا نقشه ذهنی
ناشر:
نشر پیدایش
قیمت:
چاپ چهارم سال 1398 90000 تومان
چند جملۀ کوتاه از کتاب:
ما توانستیم در رحم مادرمان زنده بمانیم
و این فوقالعاده بود.
و هر چه بزرگتر میشویم
نگرانی مامان بیشتر میشود.
چند پاره از کتاب:
خواهرها
این ما هستیم،
و زندگی میکنیم.
شگفتانگیز نیست؟
به هر حال از عهدهاش برمیآییم.
کجا؟
ما فامیلهایی داریم
که رفتار خوبی با ما دارند
و خواهری که گاهی وقت همراهمان است.
اما دوست؟
کجا میتوانستیم دوست پیدا کنیم؟
برای خودم
دکتر مورفی میخواهد بداند مدرسه چطور بوده؟
من از هفتهی اول برایش میگویم.
از دخترهای خوشگل کلاسمان
معلمهای تنبل
و موهای صورتی یاسمین
اما از جان چیزی نمیگویم.
جان را برای خودم نگه میدارم.
جان
می دانم
او از دیدنمان نمیترسد
او از این برآمدگی چندشش نمیشود.
اما
او میترسد
او نمیتواند جلو حس بدی را که نسبت به این
برآمدگی پوستی دارد
بگیرد و تازه میفهمم که
او هم مثل بقیه است
و
من به همین دلیل از او متنفر میشوم
مطلب مرتبط :
بدون دیدگاه