پنجاه و چهارم. داشتن پروژهی خلاقانه اولین قدم فعالسازی خلاقیت
خلاقیت یک توانمندی ذهنی نیست که به طرز فکرمان وابسته باشد. بلکه مفهومی است که همهی ابعاد وجودی ما را در برمیگیرد. برای خلق اثر هنری بدیع و معنادار نیازمند دو مؤلفهی زمان و تلاش هستیم. یعنی رسیدن به خلاقیت به سالها تجربهگرایی و عمل، مواجه شدن با موانع و شکستهای متعدد و حفظ سطح بالایی از تمرکز نیاز دارد. در این مسیر باید صبور باشیم و به این که کارمان در نهایت به ثمر خواهد نشست ایمان داشته باشیم.
پروژه یا کاری که برای انجام دادن انتخاب میکنیم مانند اپرا برای موتزارت، دغدغهی شکار نهنگ برای کاپیتان اِیهَب در رمان موبی دیک، لامپ قوسی برای ادیسون، قصههای پر کشش انجیل برای رامبراندِ نقاش، داستان زندگی خود مارسل پروست برای نوشتن رمانش؛ باید مؤلفهای داشته باشد که ما را درگیر خودش کند.
قانون انرژی خلاقانه تعهد احساسی Emotional commitment است که ما نسبت به کاری که در حال انجامش هستیم، داریم. باید بدانیم این تعهد احساسی به طور مستقیم در کارمان بازتاب مییابد و روی خروجی و نتیجهی کار تأثیرگذار است. یعنی کاری که انجام میدهیم باید درجاتی از اشتیاق، وسواس، دغدغهمندی و تلاشگری را در خودش داشته باشد، در غیر این صورت راه به جایی نخواهیم برد.
عاقلانه است کاری را انتخاب کنیم که بُعدِ نامتعارف وجودمان، همان قسمتی که حاضر نیست همرنگ جماعت شود را درگیر کند. کاری را انتخاب کنیم که احساساتِ خفتهی شورشگری و شکوفاییِ ما را فرا میخواند. در این صورت از راهی خواهیم رفت که خاص و منحصر به فرد و غیرمتعارف است. اینکه احساس کنیم در مسیرمان دشمنانی داریم که به کار ما تردید وارد میکنند، میتواند تبدیل به انگیزهای قدرتمند شود که تمرکز و انرژی خلاقانهی ما را حتی بیشتر کند.
فقط دو نکته را لازم است در ذهن داشته باشیم: نخست، پروژهای را انتخاب کنیم که واقعبینانه باشد. یعنی دانشها و مهارتهایمان در خدمت به ثمر نشاندن پروژهمان قرار گیرد. روی اصول و مقدمات کارمان کاملاً مسلط باشیم و درک محکم و درستی از آن داشته باشیم. اگر لازم شد چیزهای جدید هم یاد بگیریم. پروژهای را انتخاب کنیم که از سطح فعلیمان بالاتر باشد و برایمان دشوار و بلندپروازانه حساب شود. نکتهی دوم هم کنار گذاشتن فکرِ آسودگی خاطر و امنیت است. مسیرهای خلاقانه ذاتاً مسیرهایی مبهم هستند که قطعیتی در آنها وجود ندارد.
مطالب مرتبط:
بدون دیدگاه