مادرم لبخند خدای زندگی امزینب قهرمانی19 دی 1399 سالها از روزهایی گذشته بود که از زور دردهای سرسام آورم به سینه مادرم کوبیده بودم که “من که مرده به دنیا اومدم، چرا ... ادامه مطلب
حکايت آموزندهزینب قهرمانی19 دی 1399اول: مادربزرگ خدابیامرز تعریف می کرد بعد از زیر آوار موندن دختر بزرگش که پا به ماه برا بچه اولش بوده، مدام گریه می کرده ... ادامه مطلب