معرفی کتاب بی من مرو


نام کتاب:

بی من مرو

تازه‌هایی درباره‌ی شمس، مولانا و نزدیکان، فراتر از تذکره و رمان

تاریخ چاپ :

1396

تعداد صفحات:

تقریباً 290 صفحه.

نویسنده:

اعظم نادری

داستان من و کتاب:

در یکی از وبینار‌های نویسنده‌ساز بحث درباره‌ی ملت عشق بود که استاد شاهین کلانتری گفتند اگر می‌خواهید اثر تحقیقی درباره‌ی شمس و مولانا بخوانید کتاب بی من مرو را بخوانید. خوشبختانه نسخه‌ی الکترونیکی کتاب موجود بود. تهیه کردم تا سر فرصت بخوانم. یک روز  آقا محمد از دوستان ورزش گروهی امروز چند قدم؟ از عرفان از من پرسید. اظهار بی اطلاعاعی کردم اما این کتاب یادم افتاد و از کتاب نام بردم. تشویق این دوستان سبب شد کتاب را در جمع آنها بخوانم و از خواندن کتاب حظ کنم.

نظر مؤلف:

بخشی از حرف نخست نویسنده: «یکی بود یکی نبود… چنین شد که کلمات کنار هم قرار گرفتند و قصه‌ها ساخته شدند؛ قصه‌ی من، قصه‌ی تو، قصه‌ی ما. بیا زمان و مکان را کنار بگذاریم. اکنون و ِ حقیقت آدمی، در گذر زمان هیچ تغییری نکرده است. مدرنیته شاید خیلی چیزها را به رخ بکشد و موفقیت‌هایش را در دگرگون کردن چهره‌ی دنیا در گوش ما فریاد کند اما تو باور نکن. مدرنیته کجا می‌تواند ِ وحدت ِ بودن آدمی را تغییر دهد؟

درد آدم بودن و نیازهای او همیشه یکسان بوده و هست. آدمی همیشه خواسته است نقشی از خود بر کارگاه هستی به جای بگذارد.

ما همه یک خویشتن ِ مشترک داریم؛ آن خویشتن مشترک، همانی است که همیشه خواسته‌ایم از دیگران پنهانش کنیم و حتی از خودمان! شاید تنها در زمان‌هایی سر در گریبان اندیشه فرو برده‌ایم و آن خویشتن خویش را مالقات کرده‌ایم اما این ملاقات نمی‌توانسته بدون درد باشد. برای همین هم آن را رها کرده‌ایم و به خویشتن‌های دروغین و آرامش‌بخش که ضامن بقا و بودنمان هستند روی آورده‌ایم. خدا می‌داند اگر قصه‌ی واقعی آمدن‌ها و رفتن‌های ما شنیده می‌شد جهان، دیر زمانی نمی‌پایید.

اکنون تو برای خواندن قصه‌ی شمس و مولانا آن خویشتنِ مشترک را پیش بیاور البته اگر دوست داری سهم‌ات را از این قصه برگیری ولی اگر دوست داری این قصه، تو را سرگرم کند این کتاب را ببند. شمس و مولانای این کتاب نه به سمت افسانه و اسطوره می‌روند و نه به سمت فرشته و قدّیس. شمس و مولانای این کتاب، مثل من و تو در درجه‌ی اول، یک انسان‌اند با تمام غرایز، عواطف، باورها و آرزوها. آنها نیز “من” دارند. اصلاً این “من”، پایه‌ی هستی است؛ منی که همه چیز را برای خودش می‌خواهد. تلخ است اما حقیقت است که منِ آدمی با هیچ غیری کنار نمی‌آید. باور کن تمام قصه‌های معرفت، بخشش و عشق، همه برای بالا بردن این من، ساخته شده‌اند. آدمی حتی در جایگاه مادر، فرزند را برای خود می‌پروراند. چه بسیار مردها که چه بسیار زن‌ها را برای خود خواسته‌اند و برعکس. کسی برای اعتلای کسی عاشق نمی‌شود. آدمی به خود عشق می‌ورزد و دوست دارد که دروغ بگوید و شعر ببافد. جالب است که هر چه این شعر بیشتر از دروغ، پر باشد شعر بهتری است!»

رابطۀ این کتاب با سایر کتاب‌ها:

کتاب “بی من مرو” نوشته ی “اعظم نادری”، اثری است که در آن “تازه هایی درباره شمس، مولانا و نزدیکان” ارائه شده است.

“بی من مرو” که اثری است فراتر از رمان و تذکره، اطلاعات بی نظیری را که قبلاً به صورت پراکنده در آثار مختلف به آن پرداخته شده در کنار “تازه‌هایی درباره شمس، مولانا و نزدیکان” منتشر کرده است. تاکنون داستان‌های متعددی در مورد زندگی شمس و مولانا انتشار یافته است. از معتبرترین موارد می‌توان به تلاش دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب “پله پله تا ملاقات با خدا” اشاره کرد که موفق شد به سرعت توجه عده‌ی زیادی از طرفداران مولوی را به خود جلب نماید. پس از آن در سال 2004، سعیده قدس رمانی در مورد همسر شمس تبریزی، کیمیا منتشر کرد. “عارف جان سوخته” از نهال تجدد، رمانی بود که با استقبال مخاطبان مواجه شد. اما برخلاف آن رمان “دختر رومی”، نوشته‌ی موریل مائوفری، در ایران با استقبال چندانی رو به رو نشد. یکی از محبوب‌ترین کتاب‌های نوشته شده پیرامون شمس و مولانا، کتاب “ملت عشق” از “الیف شافاک” بود که عنوان پرفروش‌ترین کتاب تاریخ ترکیه را از آن خود کرد و در سال 2016 در ایران مجوز چاپ گرفت و طی یک سال 19 بار به تجدید چاپ رسید.

“اعظم نادری” این چهار رمان را در کتاب “بی من مرو” ارزیابی کرده است. زندگی شمس موضوع محوری این مطالعه است و به جز مولانا که به او نیز تقریباً به اندازه‌ی شمس پرداخته شده، اطلاعات مربوط به شخصیت‌های دیگر کتاب “بی من مرو” از طریق داستان شمس مورد بررسی قرار می‌گیرد.

نسخه پی‌دی‌اف:

در اپلیکیشن‌های کتاب‌خوانی چون طاقچه، فیدیبو و کتابراه می‌توانید به نسخه‌ی الکترونیکی یا صوتی این کتاب دست پیدا کنید.

طرح جلد، فونت و صفحه‌آرایی:

طرح جلد: حمید اقدسی یزدلی، صفحه‌آرا: اکرم مدح وچاپ و صحافی: اورنگ

این کتاب چگونه به خواننده کمک می‌کند:

در فصل اول این کتاب چهار رمان دربارۀ رابطۀ شمس و مولانا مورد بحث قرار گرفته که چون به شخصیت‌های تاریخی می‌پردازند، رمان تاریخی هستند؛ اما درجۀ وفاداری آنها به تاریخ فرق می‌کند؛ ضمن آنکه از تذکره‌ها به عنوان یک منبع تاریخی استفاده شده است. این کتاب‌ها به ترتیب عبارتند از: کیمیا خاتون نوشتۀ سعیده قدس، عارف جان‌سوخته از نهال تجدد، دختر رومی اثر موریل مائوفروی و ملت عشق از الیف شایاک.

در این کتاب منظور از تذکره، بیش و بیش از همه کتاب «مناقب العارفین» از شمس‌الدین احمد عارفی افلاکی است. در فصل دوم به دیدار شمس و مولانا در تذکره‌ها و رمان‌ها پرداخته شده است. بررسی دیدار شمس و مولانا در مقالات در فصل سوم بررسی شده است. بررسی زندگی شمس در تذکره‌ها، رمان‌ها و مقالات در فصل چهارم آورده شده است. به زندگی کیمیا در تذکره‌ها، رمان‌ها و مقالات در فصل پنجم بررسی شده است. بحث ازدواج و جدایی کیمیا و شمس در فصل ششم آورده شده است. بررسی کراخاتون از تذکره‌ها، رمان‌ها و مقالات در فصل هفتم آورده شده است. سرانجام شمس که آیا غیبت کرد یا کشته شد در فصل هشتم تبیین شده است. بررسی زندگی علاءالدین و بهاءالدین در فصل نهم و سلطان ولد و مولویه در فصل دهم آورده شده است. فصل پایانی کتاب اختصاص یافته به حقیقت عشق میان شمس و مولانا.

کلمات و عبارات کلیدی یا نقشه ذهنی:

شمس، مولانا، کراخاتون، کیمیا، علاءالدین، بهاءالدین، صلاح‌الدین زرکوب، مولویه.

ستاره:

در طاقچه 4.5 از 5، در فیدیبو 4.4 از 5 و در کتابراه 4.7 از 5

ناشر:

روزنه

قیمت:

149 هزار تومان  در ایران کتاب البته ناموجود.

55 هزار تومان نسخه‌ی الکترونیک.

چند جملۀ کوتاه از کتاب:

آری در خانه‌ی وجود هر یک از ما، دو من نمی‌گنجد و تنها آن دو منی می‌توانند در یک سرا بگنجند که هر دو منِ الهی باشند که در این صورت دیگر، دویی وجود ندارد چون آن دو من، در اصل یکی هستند و مشترک‌اند.

به راستی کدام یک از ماست که با خویشتن حقیقی خود، آشنا شود و زبان به کام نگیرد؟

هر که او را خُلق و خوی فراخ دیدی و سخن گشاده و فراخ حوصله، که دعای خیر همه عالم کند که از سخن او تو را گشادِ دل حاصل شود و این عالم و تنگی او، بر تو فراموش می‌شود… (او فرشته است و بهشتی)” (همان: ۷۱۳).

تا از آن‌چه داری و دوست می‌داری نگذری و نبخشی به نیکویی نمی‌رسی.

“در خلق خدا هم قهر است هم لطف. همه لطف، هیچ مزه ندارد” (مقالات: ۲۴۲ و ۲۴۳)

هرچند که زن را امر کنی که پنهان شو او را دغدغه‌ی خود را نمودن بیشتر شود و خلق را از نهان شدن او، رغبت به آن زن بیش گردد. پس تو نشسته‌ای و رغبت را از دو طرف زیادت می‌کنی و می‌پنداری که اصلاح می‌کنی! آن خود عین فساد است…” (فیه مافیه: ۷۷-۷۸).

“هر فسادی که در عالم افتاد از این افتاد که یکی، یکی را معتقد شد به تقلید، یا منکر شد به تقلید” (مقالات: ۱۶۱).

یک دو گامی در تکلف ساز خَوش

عشق گیرد گوش تو آن گاه کَش (مثنوی: 5/2515)

چند پاره از کتاب:

« شمس تذکره‌ها از همان دوران کودکی، دارای کرامات عجیبی است: “من کودک بودم خدا را می‌دیدم. ملک را می‌دیدم و مغیبات اعلی و اسفل را مشاهده می‌کردم…” (افلاکی: 2/680). این شمس همان طور که بزرگ می‌شود دارای قدرتی عجیب می‌گردد که می‌تواند بر هرکه خواهد اثر بگذارد؛ مثلا وقتی او از موذن مسجدی تقاضا می‌کند که در آن جا بیاساید و موذن اجازت نمی‌دهد، شمس می‌گوید: “زبانت بیاماساد! فی الحال زبانش برآماسید” (افلاکی: 2/624 و 625) امام مسجد که موذن را در حالت نزع می‌بیند از شمس تقاضای عفو می‌کند اما شمس می‌گوید که کاری است که شده! و فقط لطفی می‌نماید و در حق موذن دعا می‌کند که با ایمان بمیرد!»

« دو مرد سال‌هاست یکدیگر را می‌شناسند و با هم سفرها کرده‌اند یکی در گذار از ۶۰ سالگی، دیگری در آستانه ۴۰ سالگی. آن مرد ۶۰ ساله به مدد هوش و فطرت بینا در می‌یابد که آن یکی مرد، که خطیبی چیره دست است دارد خودش را به زبان می‌برد، به ارزش خود واقف نبوده و علی‌رغم داشتن دانش و کمالاتِ بسیار دیگر، شاد و خشنود نیست. پیر ۶۰ ساله در نشستی یک دو روزه عصاره عمرش را با خطیب، در میان می‌گذارد و آینده‌ی ناگزیر او را برایش به تصویر می‌کشد. پیر جسورانه آینه‌ای در مقابل خطیب قرار می‌دهد و خود او را به او نشان می‌دهد؛ خودی که در نظر پیر اصلاً این همه نیست. خطیب که خود از موهبت بصیرت، بی بهره نیست می‌داند که پیر درست می‌گوید. او یا باید به زندگی راکد خود ادامه دهد یا تن به تولد دوباره بسپارد. او شجاعانه این تصمیم را می‌گیرد و با گذشتن اختیاری از کام‌ها و آرزوها به بشارتی ابدی دست می‌یابد.

دیدار واقعی این دو مرد پس از آن نشست، با احتساب زمان‌های غیبت به سه سال هم نمی‌رسد.»

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *