کتاب توهمات جمعی با عنوان دوم همرنگی، همدستی و دلایل تصمیمات نادرست را تاد رُز نوشته، سوگل قشقایی ترجمه کرده و نشر میلکان آن را منتشرکرده است. تاد رز دانشآموز ناموفق دیروز، استاد دانشگاه هاروارد و رئیس شرکت Populace امروز، این کتاب را در 3 بخش و 9 فصل نوشته است. این کتاب به بررسی چگونگی تأثیر همرنگی و فرضیات نادرست بر تصمیمگیریهای نادرست میپردازد.
- توهمات جمعی جامعه و رفتار ما را شکل میدهند
توهمات جمعی دروغهای اجتماعی هستند.
تعریف و تأثیر. توهمات جمعی زمانی رخ میدهند که اکثریت بهطور خصوصی نظری را رد میکنند اما به آن پایبند میمانند، زیرا باور دارند دیگران آن را میپذیرند. این امر منجر به سوءتفاهمهای گسترده درباره ارزشها و هنجارهای اجتماعی میشود. برای مثال:
- 97 درصد از آمریکاییها موفقیت شخصی را در پیروی از علایق خود تعریف میکنند، اما 92 درصد باور دارند دیگران موفقیت را در ثروت و شهرت میبینند.
- بیشتر مردم به صداقت ارزش زیادی میدهند، اما فرض میکنند دیگران آن را بسیار پایینتر رتبهبندی میکنند.
- این سوءتفاهمها تصمیمات مهم زندگی، سیاستگذاری و پیشرفت اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهند.
منشأ و پایداری. توهمات جمعی از موارد زیر ناشی میشوند:
- تعصب به همرنگی و ترس از انزوا
- سوءتفاهم از باورهای واقعی دیگران
- تقویت دیدگاههای اقلیت از طریق رسانههای اجتماعی
- نهادهای پدرسالارانه که فرض میکنند مردم قابل اعتماد نیستند
- تلههای همرنگی ما را به ترک باورهای واقعیمان سوق میدهند
وقتی افراد به آنچه فکر میکنند گروه میخواهد پایبند میشوند، ممکن است به انجام کاری بپردازند که هیچکس نمیخواهد.
تله تقلید. ما اغلب در مواقع عدم اطمینان به قضاوت دیگران تکیه میکنیم، حتی اگر با مشاهدات خودمان در تضاد باشد. این میتواند به اشتباهات زنجیرهای منجر شود، همانطور که در:
- لیستهای انتظار اهدای عضو، جایی که کلیههای قابل استفاده به دلیل رد نادرست دور ریخته میشوند
- حبابهای مالی و سقوط بازارها که توسط رفتار گلهای هدایت میشوند
- انتشار مقالات علمی، جایی که مقالات معیوب از طریق فشار همتایان پذیرفته میشوند
تلهی هویت. ما ارزشهای خود را برای هماهنگی با گروههایی که با آنها همهویت هستیم، قربانی میکنیم، حتی اگر باورهایی را که بهطور خصوصی با آنها مخالفیم، تقویت کنیم. این تله:
- از نیاز عمیق ما به تعلق و ترس از طرد شدن ناشی میشود
- میتواند به حمایت از هنجارها یا سیاستهای مضر منجر شود
- چرخهای خودتقویتکننده از توافق نادرست ایجاد میکند
- نیاز به تعلق ما را به همرنگی بر خلاف قضاوت بهترمان سوق میدهد
سوال واقعی این است که آیا آینده روشن همیشه چنین دور است. چه بسا، این آینده مدتهاست که در اطراف ما و درون ما وجود دارد و فقط نابینایی و ضعف خودمان مانع از دیدن آن شده است.
پایههای بیولوژیکی. مغز ما برای ارتباط اجتماعی و همرنگی سیمکشی شده است:
- اکسیتوسین، “هورمون پیوند”، تعصب به گروه و همرنگی را افزایش میدهد.
- همان نواحی مغز هویت شخصی و اجتماعی را پردازش میکنند.
- ما درد اجتماعی را مشابه درد فیزیکی تجربه میکنیم.
پیامدها. این انگیزهی بیولوژیکی میتواند منجر به:
- ترک ارزشهای شخصی برای هماهنگی با هنجارهای گروهی درکشده.
- حمایت از سیاستها یا رویههای مضر به دلیل ترس از طرد شدن.
- دشواری در به چالش کشیدن توهمات جمعی، حتی زمانی که میدانیم نادرست هستند.
- سکوت هنجارهای اجتماعی مضر و توهمات جمعی را تداوم میبخشد
زمانی میرسد که سکوت خیانت است.
مارپیچ سکوت. مردم اغلب درباره باورهای واقعی خود سکوت میکنند اگر آنها را نامحبوب درک کنند، ایجاد چرخهای خودتقویتکننده:
- ترس از انزوا منجر به خودسانسوری میشود.
- سکوت بهعنوان توافق تفسیر میشود، توهم را تقویت میکند.
- دیدگاههای اقلیت بیش از آنچه واقعاً هستند غالب به نظر میرسند.
شکستن سکوت. استراتژیهایی برای مقابله با این اثر شامل موارد زیر است:
- پرسیدن “چرا؟” برای تشویق به بحث باز.
- ابراز عدم اطمینان یا نظرات مختلط برای ایجاد فضایی برای دیگران.
- شناسایی این که اکثر مردم احتمالاً دیدگاههای خصوصی مشابهی دارند
- مغز ما برای تقلید و مقایسه اجتماعی سیمکشی شده است
نوزادان به شما نگاه میکنند و خودشان را میبینند.
اثر آفتابپرست. ما بهطور ناخودآگاه رفتارها، حالات و حتی خواستههای دیگران را تقلید میکنیم:
- نورونهای آینهای در مغز ما هنگام مشاهده اعمال دیگران فعال میشوند.
- این تقلید از دوران نوزادی شروع و در طول زندگی ادامه دارد.
- بهعنوان “چسب اجتماعی” عمل میکند، پیوند و همدلی را ترویج میدهد.
مقایسهی اجتماعی. ما بهطور مداوم خود را با دیگران مقایسه میکنیم:
- مغز ما مقایسههای اجتماعی را مشابه پاداشها یا تنبیههای فیزیکی پردازش میکند.
- این انگیزه میتواند به رفتارهای مضر منجر شود، مانند همرنگی با هنجارهای مخرب.
- همچنین ما را در برابر دستکاری از طریق رسانههای اجتماعی و تبلیغات آسیبپذیر میکند.
- بیاعتمادی و پدرسالاری توهمات جمعی مخرب را تقویت میکنند
چرخه بیاعتمادی اکنون در حال شکلگیری بود.
میراث تیلوریستی. رویکرد “مدیریت علمی” فردریک تیلور نهادهای مدرن را شکل داده است:
- فرض میکند کارگران قابل اعتماد نیستند و نیاز به نظارت مداوم دارند.
- این ذهنیت پدرسالارانه به آموزش، دولت و سایر بخشها گسترش یافته است.
- پیشگویی خودتحققبخش بیاعتمادی و عملکرد ضعیف ایجاد میکند.
شکستن چرخه. رویکردهای با اعتماد بالا نویدبخش هستند:
- شرکتهایی مانند مورنینگ استار با خودمدیریتی و حداقل سلسلهمراتب موفق هستند.
- انتقالهای نقدی بدون قید و شرط اغلب از برنامههای کمک سنتی بهتر عمل میکنند.
- ایجاد اعتماد میتواند نتایج را در بخشهای مختلف، از تجارت تا عدالت کیفری بهبود بخشد.
- همخوانی شخصی و اعتماد اجتماعی کلید از بین بردن توهمات هستند
امتیاز یک عمر این است که به کسی که واقعاً هستید تبدیل شوید.
زندگی اصیل. همخوانی خود عمومی و خصوصی ما مزایای زیادی به همراه دارد:
- بهبود سلامت روان و رضایت از زندگی.
- مقاومت بیشتر در برابر فشار اجتماعی.
- توانایی به چالش کشیدن و از بین بردن توهمات جمعی.
پرورش اعتماد. گسترش اعتماد به دیگران میتواند حلقههای بازخورد مثبت ایجاد کند:
- اعتماد باعث ایجاد اعتمادپذیری در دیگران میشود.
- اجازه ارتباط بازتر و حل مسئله را میدهد.
- جوامع با اعتماد بالا تمایل به پیشرفت و نوآوری بیشتری دارند.
- انحراف مثبت میتواند توهمات جمعی را بشکند و تغییر اجتماعی را هدایت کند
دیدن بر شنیدن غلبه دارد، اما انجام دادن بر دیدن غلبه دارد.
قدرت مثال. منحرفان مثبت افرادی هستند که راهحلهای موفقی در محیطهای محدود پیدا میکنند:
- آنها نشان میدهند که جایگزینهایی برای هنجارهای مضر ممکن است.
- موفقیت آنها میتواند دیگران را الهام بخشد و توهمات جمعی را به چالش بکشد.
استفاده از انحراف مثبت. این رویکرد برای رسیدگی به مسائل اجتماعی مختلف استفاده شده است:
- مبارزه با سوءتغذیه در ویتنام.
- کاهش ختنه زنان در مصر.
- بهبود ایمنی در محل کار و عملکرد سازمانی.
با شناسایی و تقویت منحرفان مثبت، میتوانیم تغییر اجتماعی را تسریع کنیم و توهمات جمعی ریشهدار را از بین ببریم.
همکلاسی دانشمندم جناب آقای دکتر فروتن پادکست هذیانهای جمعی دکتر مکری را به دستم رساند که از او بسیار سپاسگزارم.
منبع این نکات:
بدون دیدگاه