زینب و دوستش ثبت نام میکنند و معرفینامهی خوابگاه حضرت زینب س را هم میگیرند. خوابگاه دانشجویان PhD که آسانسور ندارد. اما طبقه اولش جا دارد. خودشان را به استاد درس روز شنبه که بینالتعطیلین است معرفی میکنند و سپس به شهرشان برمیگردند. روز تعطیل رهسپار خوابگاه میشوند. برای زینب در طبقه اول اتاق معرفی کردهاند اما نگفتهاند تختهای پایین پر است. حتی به زینب میگویند چرا به مسئول ادارهی خوابگاهها نگفتهای نمیتوانی از تخت طبقه بالا استفاده کنی! خلاصه آن روز را به یک اتاق چهار نفره که سه نفرش هنوز در تعطیلات هستند معرفی میشوند. اما خانمی که هست امتحان دارد و سخت مشغول است. دانشجوی دکترا است. سعی میکنند سرو صدا نکنند که رشتهی افکار درس خواندن آن خانم هم که خواندش چنگی به دل نمیزند هم پاره نشود. شب آن خانم جوش آورده و به مسئول شیفت شب که آمده خواهش کند که یک امشب را هم زینب و دوستش را در اتاقش جا دهد میتوپد که چرا زورتان به من رسیده است. من امتحان دارم. نمیتوانم درس بخوانم. خلاصه خانم مسئول از ساکنان اتاق بغلی کمک میخواهد و زینب و دوستش به آن اتاق نقل مکان میکنند. آن شب نه خیلی جهنمی کمی سخت میگذرد. خوابگاه هم همچون خوابگاههای بیست سال پیش نیست. اتاقها کوچکتر و جمعیتها بیشتر شده است. خوابگاهها شلوغتر.
زینب از ساعت 3 و 40 دقیقه سیر از خواب بیدار میشود و بعدش هر چه تقلا میکند با هجوم فکرهای منفی دیگر خوابش نمیبرد. بلاخره ساعت 5 و 30 تخت طبقه پایینش را به دوستش میدهد تا او بتواند چرتکی بزند. خودش مشغول راز و نیاز میشود. درد و دلش گل میکند و هی صلوات حضرت زهرایی به روح حضرت زینب هدیه میکند و میگوید خانم جان این خوابگاه چرا این جوری است؟ یعنی اشتباه کردم در این سن و سال دکترا شرکت کردم؟ هی واگویه میکند و میکند و بعد هم با دوستش کمی از کدو تنبلی که مادر پخته را میخورند و آماده میشوند که خودشان را با سرویس به دانشگاه برسانند و در اولین کلاس حضوری شرکت کنند.
مسئول شیفت شب ضمن عذرخواهی به خاطر شرایط موجود به عرض میرساند که سرویس 6 و 40 دقیقه خوابگاه به دانشگاه به علت بارش برف کنسل است. اگر هوا بهتر شود شاید ساعت 9 یک سرویس دایر شود. مسئول اصلی خوابگاه هم پیدایش میشود. بعد از آن که به خودش اجازه میدهد که درس خواندنشان بعد از این همه سال را به باد انتقاد بگیرد به فکر راه چاره برای پیدا کردن خوابگاه میافتد. . چند باری با مسئول اداره خوابگاهها که هنوز در مسیر دانشگاه است تماس میگیرد. نتیجهی آخر این میشود که این ترم را در واحد مهمان خوابگاه دیگر مهمان شوند و از خردادماه هم برای خوابگاه مبدأ در طبقه همکف یا اول تخت طبقه پایین جا رزرو کنند. اسم خوابگاه میزبان این ترم خوابگاه حضرت فاطمه س است. اتاقی که فعلاً فقط او و دوستش ساکنانش هستند.
بدون دیدگاه