جلسه چهارم بیست و یکمین کارگاه نوشتن
تمرین 1 مثل دیوانهها توی خانه راه رفتن
لرزیدن. بخور دادن . زیر پتو خزیدن. خواب به چشم آمدن. گذر زمان را نفهمیدن. باز بخور دادن. بهتر شدن. یک هفته گذشتن. فیلم تو را دیدن. از ترسِ توی چشمهایت غمگین شدن. ترسهای بچههای کوچک و بزرگ را به یاد آوردن. از لرزت لرز کردن. برای لرزت غصه خوردن. زود قضاوت کردن. به فیلمبردار لعنت فرستادن. برای تو آرزوی آغوش مهربان کردن. فیلم کاملتر را دیدن. در آغوش رفتن تو را دیدن. خیال را راحت کردن. 24 ساعت گذشتن. اینستاگرام را چک کردن. عکس چشمهای هراسان تو را باز دیدن. عکس به خواب ابدی رفتنت را هم دیدن. به خواب آرامت در میان هیاهوی سیاستمداران غبطه خوردن. به عمر کوتاه تو و بچههای کوچک و بزرگ این حوالی و آن حوالی افسوس خوردن. به هرچی سیاست سیاستمداران لعنت فرستادن.
بدون دیدگاه