زهرا زمانلو (نینوا)
امروز 22 شهریور 1402 برای چهارشنبههای معرفی دوستان رفتم سراغ دیدگاههای وبلاگم و به یکی دو تا از وبلاگ دوستانی که قدم رنجه کرده بودن پبام گذاشته بودند، سر زدم.
زهرا زمانلو را فعال یافتم.
او یک دهه شصتی است که ریاضی خوانده، در سمت مسئول کارگزینی مشغول است و آمده با نوشتن بیصبرانه به آغوش کودکیاش برگردد.
پست به شعور دیگران احترام بگذاریم برایم جالب بود. از مشکل امروزهی ما انسانها یعنی کوچک شدن حریم زندگیمان و ورود حکومت به جای جای آن شکایت داشت. این نوشته را کامل اینجا درج میکنم. اما توصیه میکنم خودتان به سایت خانم زمانلو سر بزنید.
به تلگرام و آپاراتشان هم سر زدم و در آپاراتشان پسر خاله قاسم را شنیدم. حتمن میگویید چرا شنیدی و ندیدی، آپارات که برای تماشاست؟ آخر سرعت اینترنت وای فایام آنقدر ضعیف است که مدتهاست اکثر سایتهای ایرانی را باز نمیکند، اگر هم باز میکند مثل آپارات یک آیتم مهماش را جا میاندازد.
به امید حل شدن مشکلات این چنینی.
به شعور دیگران احترام بگذاریم
- 2023-09-03
طی دعوت اقوام رفتیم به دیدن خانه تازه ساختشان.
هنوز اسباب و لوازم درونش نچیده بودند.
خانه دو اتاق خواب داشت و آشپزخانه دلباز و پاسیوی کوچک که به یکی از اتاق خوابها چسبیده بود.
روشنایی کل خانه نتیجه جانفشانی دو پنجره، نه خیلی کوچک یادآور زندان و نه خیلی بزرگ که نور را بیشتر به درون دعوت کند، بود.
تازه شیشه پنجره پایین هم مات بود و بخشی از سپر نوری را بر عهده داشت.
گفتیم به به ماشالله چقدر شکیل و زیبا
مبارکها باشد، قبل از اینکه ما بخواهیم تصمیم بگیریم که آیا درباره پنجرهها سوال کنیم و اینکه چرا بزرگتر از این نشده و پایینتر نیامده که صاحبخانه گفت: حتمن پنجرهها ذهن شما را هم درگیر کرد نه؟
و ادامه داد گفتند به خاطر طرح عفاف نباید پنجرهها مشرف به ساختمان روبرو باشد و برای همین پنجرهها را بالاتر و کوچکتر درآوردند.
واقعن تاسف بار است که یک عمر در جایی زندگی کنی که میشد نورگیر و روشن باشد اما کاری کردهاند که مدام برای روشناییش باید چراغی بیفزوزی تا دلت نگیرد.
شما آقای مسئول که به کاشیکار سفارش میکنید که طبق قانون شیب آشپزخانه را درست در نیاورد تا کدبانوی هانه مدام هوس شستن آشپزخانه نکند و به این ترتیب در آب صرفه جویی شود، چطور فکر صرفه جویی در برق را نکردهاید.
چرا به این فکر نکردهاید که فرد هزینه کرده تا در خانه دلخواهش زندگی بگذراند نه یک زندان.
آیا برای حفظ حریم نمیشد از شیشه رفلکس در پنجرهها استفاده کرد تا کوچک کردن قاب و بالابردنشان و کم کردن نور و روشنایی یک زندگی؟
آیا راه دیگری نبود؟
۸ شهریور هزار و چهارصد و دو
نینوا
سلام زینب بانوی عزیز
غافلگیری قشنگی بود و حسابی چسبید😍
خیلی ممنونم از مهربانیشما بانوی گرانقدر و نازنین
باعث افتخاره که بهم سر زدین.
مدتی قبل بچهها با معرفی شون تو سایتم غافلگیر میشدن و امروز احساسشونو تجربه کردم.
برقرار و شاد باشین بانو جان🙏❤️💐
سلام زهرا جان خواهش میکنم.
خوشحالم که خوشت اومده