جمع بندی کتاب ریشه‌های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی و نگاهی به پیش‌بینی نهایی کتاب از دید کتاب مدیریت ایرانی  

در 4+16 جلسه به مطالعه‌ی کتاب ریشه‌های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی دارون عجم اوغلو و رابینسون پرداختیم. کلن دموکراسی سازی جنگ بین فرادستان و شهروندان است. دموکراسی یعنی شهرواندان بتوانند برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند.   این کتاب  4 نوع دموکراسی ( دموکراسی تحکیم شده، دموکراسی  نامستحکم، غیر دموکراسی  نامستحکم و غیردموکراسی مستحکم) را با نمونه‌هایی بیان نمود و عوامل موثر بر دموکراسی سازی را ابتدا با توجه به مطالعات موجود بیان کرد و سپس این عوامل را با استفاده از مدلهای ریاضی آزمود.

عوامل موثر عبارت بودند از:

  1. عامل جامعه مدنی: وجود سازمان و نهاد و به قولی جامعه‌ی مدنی قوام یافته دموکراسی ساز است.
  2. عامل تکانه‌ها و بحرانها: بحرانها با ایجاد معضلات برای حاکمان و هماهنگ کردن فرودستان می تواند در پذیرش دموکراسی یا علیه دموکراسی مثلن در کودتاها نقش داشته باشد.
  3. عامل ساختار اقتصادی و دارایی‌های فرادستان: در جوامعی که زمین‌داران بیشتر از صاحبان سرمایه‌های صنعتی و انسانی هستند به حفظ قدرت سیاسی غیر دموکراتیک علاقه نشان می‌دهند.
  4. عامل نهادهای سیاسی: قدرت داشتن فرادستان در سطح قابل قبولی که احساس تهدید شدید ازسوی توده‌ها و اکثریت نکنند به ثبات دموکراسی کمک میکند. دموکراسی محصول توازن ظریفی است  که بین قدرت نهادینه شده شهروندان در قانون و قدرت فرادستان برای حفظ منافع خود حاصل میشود. شرط این توازن ظریف آن  است که شهروندان نه آنقدر قدرت داشته باشند که بتوانند دست به اقدامات رادیکال بزنند و ازاین جهت فرادستان را به استفاده از خشونت برای حفظ منافع خود تحریک کنند؛ و فرادستان نیز آنقدر قدرت داشته باشند که مطمئن باشند تودهها علیه منافع آنان اقدامات رادیکالی انجام نمیدهند؛ لکن قدرت فرادستان نباید آنقدر باشد که بتوانند هر خواسته ای به نفع خودشان را به تودهها تحمیل کنند.
  5. عامل نابرابری: هر قدر نابرابری بیشتر باشد انقالب گزینه جذابتری برای تودهها میشود. از سوی دیگر ازآنجاییکه تهدید اصلی علیه دموکراسی از ماهیت بازتوزیع کنندگی آن ناشی میشود، هر چه  منابع بیشتری از فرادستان گرفته شده و بازتوزیع گردد، احتمال بیشتری میرود که آنها کودتا علیه دموکراسی را به نفع خود ببینند.
  6. نقش طبقه متوسط: نقش این عامل در این جمله برینگتن مور کاملن مشخص است: « تنها جوامعی که بورژوازیِ به‌حدّکافی قوی دارند، دموکراتیک خواهند شد، درصورتی‌که جوامعی که زمین‌داران به‌حدّکافی قوی هستند که بورژوازی نوظهور باید با آن‌ها متحد شود، به دیکتاتوری تبدیل خواهند شد.»
  7. عامل جهانی شدن: همه ایده‌ها درباره جهانی‌شدن و تأثیر مثبت آن بر دموکراسی‌سازی منوط‌به آن است که تأثیر مثبت جهانی‌شدن بر «افزایش دستمزد نیروی کار»، «کاهش نابرابری»، «تقویت طبقه متوسط» و «کاهش حس تهدید فرادستان از دموکراسی» درست باشد.

نتیجه نهایی و پیش بینی نویسندگان: «دموکراسی مستحکم‌تر خواهد شد؛ اما برای آن‌هایی که انتظار دارند دموکراسی، هر جامعه‌ای را به همان شیوه‌ای که دموکراسی انگلستان را در نیمه نخست قرن بیستم متحول ساخت متحول کند، شاید شکل و قالب نومیدکننده‌ای از دموکراسی باشد.»

درس‌گفتارهای مدیریت ایرانی 1 درآمدی بر نظریه مدیریت مردمی انقلابی که مجموعه سخنرانی‌های دکتر احمدی‌نژاد را شامل می‌شود که به کوشش حسین وظیفه عالی مکتوب شده است شامل چهار بخش است.

در بخش اول که عنوان مدخل را دارد، پیش‌گفتار: از ایران معاصر تا نظریه مدیریت ایرانی، مقدمه‌ی دکتر احمدی‌نژاد و درس گفتار اول از مشکلات ایران تا نظریه مدیریت ایرانی را شامل می‌شود.

بخش دوم  با نام موردکاوی‎‌های آسیب‌شناسانه 15 گفتار را در قالب 4 فصل زیر را شامل می‌شود:

فصل اول: ساختار مدیریتی از منظر مدیریت کلان شامل درس گفتارهای 2 تا 6 (حلقه‌ی بسته مدیران 1 و 2، ساختار تصمیم‌گیری 1 و 2 و ساختار بودجه) 

فصل دوم: اقتصاد از منظر مدیریت کلان شامل درس‌گفتارهای 7 تا 11 (منابع طبیعی 1 و 2 ، زمین و مسکن 1 و 2 و پول و بانک)

فصل سوم: هویت، فرهنگ و توسعه دانش از منظر مدیریت کلان شامل درس‌گفتارهای 12 تا 15 (تاثیر دولت بر هویت 1و2، نقش دولت در فرهنگ وتوسعه‌ی ملی)

فصل چهارم: سیاست از منظر مدیریت کلان شامل درس‌گفتار 16 (سیاست داخلی و سیاست خارجی)

بخش سوم با نام مبانی نگرشی نظریه مدیریت ایرانی هفت درس گفتار را بدون ساختار فصلی مشخص تشکیل می‌دهد که عناوین درس‌گفتازها موارد زیر را شامل می‌شود:

درس‌گفتار 17: چیستی مبانی نظر یه مدیر یت ایرانی

درس‌گفتار 18: توحید و انسان

درس‌گفتار 19: فلسفه تاریخ: جامعه و فرایند ظهور

درس‌گفتار20: نقش شیطان

درس‌گفتار 21: آزادی

درس‌گفتار 22: عدالت

درس‌گفتار 23: فلسفه تشکیل حکومت‌ها

بخش چهارم: پیوست‌ها شامل منشور نهضت به سوی  بهار و نامه‌های اصلاح (طرح ضرورت و چگونگی اصلاحات بنیادین)

نگاهی به عناوین این را می‌رساند که عوامل بیشتری از عواملی که دارون عجم اوغلو و رابینسون در کتاب خود بررسی کرده‌اند در این کتاب مورد بررسی اولیه قرار گرفته است.

وقتی هم واژه‌ی دموکراسی را در کتاب جستجو می‌کنیم به جملات زیر می‌رسیم که به نظر اینجانب علت تحقق نیافتن همه‌جانبه‌ی دموکراسی را توضیح می‌دهد چیزی که دارون عجم اوغلو و رابینسون انتظار چنین دموکراسی را خیلی واقعی ندانسته‌اند:

تبدیل شدن دموکراسی به ضد خود

در دموکراسی، قرار بود انسانها سرنوشت خود را تعیین کنند، اما حالا هزار تبصره به آن زده‌اند، به گونه‌اي که امروزه دموکراسی‌اي در دنیا وجود ندارد و همه کنترل شده هستند. به شیوه‌هاي مختلف تبلیغاتی، قوانینی گذاشته اند که در نتیجه آن ظاهراً مردم انتخاب میکنند اما در واقع ارادههاي مردم را به جایی که خود میخواهند، هدایت میکنند. عملاً آزادي بیان وجود ندارد. اصلاً نمیتوانند حرف بزنند. اندیشه اي که به بیان نیاید ارزشی ندارد. به میزانی که بیان و آزادي انسانها محدود میشود از انسانیت آنها کاسته می شود. میگویند «اگر اجازه بدهیم مردم انتخاب کنند، اشتباه انتخاب می کنند».در حالی که باید گفت به فرض اشتباه انتخاب کنند، به شما ربطی ندارد. آیا خدا این را نمیدانست که به انسانها آزادي داد؟ خدا نمی‌دانست که ممکن است انسانها اشتباه کنند؟ نمیتوانست کاري کند که انسانها همیشه خوب را انتخاب کنند؟ آیا کسانی که به جاي مردم انتخاب میکنند، اشتباه نمیکنند؟ بزرگترین انتخابهاي اشتباه، نه توسط عموم مردم، بلکه توسط این مدعیان انجام شده است.

ضرورت تحول و انقلاب مدیریتی در جهان، بازگشت به مردم

خلاصه، نه تنها حکومتها از فلسفۀ وجودي خودشان دور شده اند، بلکه به ضد خودشان تبدیل شده اند. امروز در جهان، نیازمند یک انقلاب مدیریتی هستیم. حکومت باید به مردم برگردد. حکومت صحیح انعکاس و مرکز تجمیع ارادة عمومی است ولاغیر. حکومت فی ذاته هیچ اصالت و حقیقت و ارزشی ندارد. اگر مأموریتش را درست انجام ندهد، هیچ نمی ارزد و ضد ارزش است، چون  مانع بشر است. امروز متأسفانه ملت ها گرفتارند. هدف از دموکراسی این بود که مردم نفسی بکشند، اما نظم سیاسی امروز به دموکراسی کنترل شده تبدیل شده است. عده اي نشسته ا ند و می گویند ما باید به مردم بگوییم به چه کسی رأي بدهند. دایر ة انتخاب مردم را محدود کرده اند، درحالیکه اگر مردم و انسانیتشان را محدود کنند، جامعه عقب می ماند و رشدي اتفاق نمیافتد. باید به حکومتها گفت که اگر ضد فلسفۀ وجودي خودتان عمل کنید، اگر ظلم و بی عدالتی کنید، در آن صورت، دربرابر خدا ایستاده اید و شیطانی شده اید.

خدا اختیار انسان ها را از آن ها سلب نکرده است تا آن را به کس دیگري بدهد

خدا هیچگاه یک عده را بر دیگران حاکم نکرده است، به این معنا که دیگران سلب الاختیار و مسلوب الاختیار شوند. چنین چیزي وجود ندارد. متأسفانه گرفتار شده ایم. بسیاري از کشورها الآن گرفتارند. بعضی کشورها هم سازوکارهایی را به بهانۀ دموکراسی درست کرده اند و جناحها و حزبها، همه در راستاي محدود کردن انسانها عمل می‌کنند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *