یکم. فکر میکنم داستان آشنایی با کتابها هم مثل داستان آشنایی با آدمها میتواند قشنگ و شگفتانگیز باشد. آشنایی من با کتاب داستان “شگفتی” از آنجا شروع شد که یک روز یا یک شب رفتم دایرکت خانم محمدی نویسندهی کتابِ وریا و گفتم: «سلام بانو برای نوجوان و کودکان دارای معلولیت رمان و داستانِ خوب معرفی میکنید؟»
خانم محمدی: «سلام چشم.»
من: «ممنون.»
خانم محمدی در استوریشان به این اشاره میکنند که برای بچهها در شرایط خاص کتاب ممکن است اولویتشان نباشد. کتاب جای درمان را نمیگیرد. منِ عجول هم در دایرکت با دعوا گفتم: «من درمان نخواستم ازتون. اتفاقا کتابهای خوبی مثل بیرون ذهن من و یا کتابهای مشابهی برای معلولین وجود دارند! مثل فیلمهای خارجی خوب تو حوزهی معلولین مثل فیلم دست نیافتنی! خانم خالق وریا یه کم ناامیدم کردی. خب عزیزم کتاب نمیشناسی تو این حوزه بگو نخوندی دیگه چرا با سوال من این طوری برخورد میکنی! یادم باشه من بعد سوال نپرسم. 😉😂.»
خانم محمدی: «سلام عزیزم. نگفتم ازم درمان خواستید که. ☺️. میگم که بچهها شاید توی شرایط خاص کتاب اولویتشون نباشه. شاید بهتره صبورتر باشیم. نمیدونم.»
من: « سوالم بد مطرح شد. در حوزهی معلولیت کتاب خواسته بودم. داستان و رمان.»
خانم محمدی: « استوری آخر در حد توانم چند تا کتاب معرفی کردم.»
و این گونه بود که من با کتاب شگفتی که یکی از کتابهای معرفی شده توسط خانم محمدی بود آشنا شدم.
دوم. کتاب در مورد یک سال تحصیلی آگوست ده ساله است که به سبب بیماری چهرهای نابهنجار دارد. ماجرا در هشت بخش از دید خود آگوست، خواهرش و دوستانشان بیان میشود. اما برایم قشنگتر از خود داستان، روش کار معلم انگلیسیِ آگوست به اسم آقای براون بود.
آقای براون از دانشآموزانش میخواهد که در دفترشان یک بخش کاملاً جدید باز کنند و اسمش را بگذارند سرمشقهای آقای براون. قرار میشود آقای براون هر ماه روی تخته یک سرمشق اخلاقی بنویسد و دانشآموزان آن را توی دفترشان یادداشت کنند. بعد دربارهی معنی و مفهوم آن با هم بحث کنند. آخر هر ماه، دانش آموزان، انشایی در مورد آن بنویسند و بگویند که آن سرمشق اخلاقی چه مفهومی برایشان دارد. حالا با هم پاراگرافی را در مورد آخرین سرمشق اخلاقی اقای براون را بخوانیم.
« وقتی آخرین بار وارد کلاس آقای براون شدیم، روی تخته سیاه نوشته شده بود :
سرمشق اخلاقی آقای براون: « روز را دنبال کن و دستت را به سوی خورشید پیش ببر!»
شاگردان کلاس 5- ب، تعطیلات تابستان بهتان خوش بگذرد! امسال سال عالیای بود و شما شاگردان بینظیری بودید. اگر یادتان ماند، لطفاً در تابستان برایم کارت پستالی با سرمشق اخلاقی خودتان بفرستید. سرمشقهای اخلاقیای که یا از خودتان است یا از جایی خواندهاید و برایتان معنی خاصی دارد. (اگر این طور است، فراموش نکنید که توضیح بدهید. لطفاً!)
بیصبرانه منتظر دریافت کارتپستالهایتان هستم.
تام براون.»
شناسه کتاب :
عنوان اصلی: Wonder
ناشر: افق
نویسنده : R. J. Palacio , آر .جی پالاسیو
مترجم: پروین علی پور
ویراستار : مژگان کلهر
سال نشر: ۱۳۹۳
نسخهی الکترونیکی این کتاب در فیدیبو موجود است.
این کتاب را فرح بهبهانی هم ترجمه کرده و نشر پیدایش آن را با عنوان اعجوبه منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی کتاب اعجوبه در طاقچه موجود است.
بدون دیدگاه