پنجاه و ششم. باز کردن ذهن و توجه به بخت یافت و آنالوژی؛ استراتژی دوم فعالسازی ذهنِ نوآفرین و خلاقیت

 

مغز ابزاری است که برای برقراری ارتباط making connection بین موضوعات، پدیده‌ها و به طور کلی داده‌های مختلف تکامل یافته است.

در وضعیت استراحت یا تن آرامی دایره‌ی توجه ما وسعت پیدا می‌کند و محرک‌های بیشتری را رصد می‌کنیم. این ورودی منجر به برانگیختگی ذهن شده و پیوند و ارتباطی ناب و بدیع خلق می‌شود. به این تداعی‌ها و اکتشاف‎های تصادفی بخت‎یافت serendipity (یاد کارتون سرندیپتی افتادم) می‌گویند.

ما با برداشتن دو قدم ساده، می‌توانیم این نعمت غیر مترقبه را به فرایند خلاق زندگی‌مان دعوت کنیم.

قدم اول این است که تا می‌توانیم دامنه‌ی جست‌وجویمان را گسترش دهیم. به منابع بیشتری سر بزنیم. حوزه‌ها و زمینه‎های دیگر را هم اکتشاف کنیم. دنبال مثال نقض‌های متعدد بگردیم. با این فرآیند ذهن به هیجان می‌آید و تحریک می‌شود. ویلیام جیمز می‌گوید:«جابه‌جایی از ایده‌ای به ایده‎ی دیگر، ترکیب کردن مؤلفه‌های به ظاهر نامرتبط، تداعی‌های ذهنی میان پدیده‌های مشابه؛ همه‌ی این‌ها، در یک کلام، ناگهان ما را وارد فضایی در هم آمیخته از ایده‌ها و احتمالات مختلف می‎کنند که در ابتدا، به ظاهر گیج کننده است.» اما پس از این، نوعی ممنتومِ momentum (حرکت رو به جلوی) ذهنی ایجاد می‌شود، که باعث می‌شود یک رویداد تصادفی کم اهمیت ناگهان جرقه‌ی ایده‎ای انقلابی را در ذهن ایجاد کند.

در قدم دوم سعی می‎کنیم که گاهی به طور عمدی، وقفه و درنگ در کار ایجاد کنیم. یعنی عامدانه به خودمان رهایی هدیه می‎کنیم و خودمان را به لحظات فراغ بال دعوت می‌کنیم. در این شرایط وقتی ایده‌ی جدید و غیر منتظره‌ای وارد ذهنمان می‌شود، دیگر آن را نادیده نمی‌گیریم.

مانند لویی پاستور که در سال 1879 مشغول تحقیق روی بیماری وبای مرغان بود و باکتری‌های عامل بیماری را کشت داده بود. به دلیل کار روی سایر پروژه‌های هم‌زمان، در تحقیق وبا چند ماه وقفه افتاد و باکتری‌ها دست نخورده در آزمایشگاه باقی ماندند. وقتی مجدداً سراغ کار آمد، همان باکتری‌های کشت شده را به مرغ‌ها تزریق کرد و در کمال تعجب متوجه شد مرغ‌ها نسبت به بیماری مقاوم هستند.

این جور اکتشافات تصادفی در زمینه‌ی علوم و اختراعات علمی بسیار رایج‌اند. در زمینه‎های هنری هم می‌توانند کارآمد و مؤثر باشند. برای خواندن مثال‌ها به صفحات 316 و 317 چاپ پنجم کتاب چیرگی مراجعه فرمایید.

برای فراموش نکردن یافته‌های تصادفی بهتر است همیشه دفتر یادداشتی همراه خود داشته باشیم و ایده‌هایمان را فوراً یادداشت کنیم و مخصوصاً دفترچه را کنار تخت‎خوابمان بگذاریم تا از ایده‌های ناب حالت نیمه هشیاری موقع به خواب رفتن و از خواب برخواستن استفاده کنیم.

خودمان را به فکر کردن در قالب آنالوژی Analogy عادت دهیم. یعنی این‌که هم‌ارزی‌ها و شباهت‌های میان دو پدیده‌ی به ظاهر متفاوتو بی ربط مانند شباهت جریان خون در رگ‌ها و عبور جریان الکتریسیته از سیم رسانا را بیابیم. تا ذهنمان بتواند بین مفاهیم و ایده‌های مختلف پل بزند.

 

مطالب مرتبط:

پنجاه نکته‌ی اول از کتاب چیرگی

پرورش قابلیت پذیرندگی به عنوان قدم اول فعالسازی خلاقیت و فعال کردن ذهن نو آفرین

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *