| شماره ردیف | شماره آیه- نام سوره – شماره سوره | عین کلمهء موضوع به کار رفته در آیه | شمارهء آیهء ابتدای سیاق
شمارهءآیهء انتهای سیاق |
تعداد آیات هر سیاق |
| 15 | 37-کهف-18 | سوّاک | 32-44 | 13 |
ردیف 15: 37 – کهف – 18
قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلا ﴿٣٧﴾
- این آیه گفتوگوی انتقادی بین دو دوست است: یکی مغرور و دنیاطلب، دیگری موحد و تذکردهنده.
- سه مرحلهی پیدایش انسان بیان میشود:
- تراب: خاک (عنصر اولیهی خلقت)
- نطفه: فرایند حیاتی و بیولوژیکی
- سَوّاكَ رَجُلًا: یعنی تو را بهصورت انسانی کامل، معتدل، شایسته و دارای استقلال شخصیتی شکل داد.
- واژهی «سَوّاكَ» در اینجا همان معنای آراستن کامل و متعادل دارد. یعنی چگونه میتوانی در برابر چنین نظام دقیقی در خلقت، کفر بورزی؟
- نکتهی المیزان: این استدلال فطری است؛ انسان با یادآوری اصل خود، به تواضع میرسد.
آیات بعد
لَکِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّی وَلا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَدًا ﴿٣٨﴾ وَلَوْلا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مَالا وَوَلَدًا ﴿٣٩﴾ فَعَسَى رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْرًا مِنْ جَنَّتِکَ وَیُرْسِلَ عَلَیْهَا حُسْبَانًا مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِیدًا زَلَقًا ﴿٤٠﴾ أَوْ یُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَنْ تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَبًا ﴿٤١﴾ وَأُحِیطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِیهَا وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُشْرِکْ بِرَبِّی أَحَدًا ﴿٤٢﴾ وَلَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَةٌ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مُنْتَصِرًا ﴿٤٣﴾ هُنَالِکَ الْوَلایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیْرٌ ثَوَابًا وَخَیْرٌ عُقْبًا ﴿٤٤﴾
- اعلام توحید خالص: «من به پروردگارم شرک نمیورزم» (آیهی 38).
- تذکر به توحید در نعمت: چرا هنگام ورود به باغ نگفتی «ما شاء الله»؟ (آیهی 39).
- هشدار دربارۀ زوال نعمت و از بین رفتن قدرت (آیات 40 و 41).
- تحقق زوال: دستافشانی حسرتآمیز، اعتراف دیرهنگام به شرک (آیهی 42).
- شکست نهایی، تنهایی، و تأکید بر اینکه «ولایت» حقیقی تنها از آنِ خداست (آیات 43 و 44).
- زوال باغ میتواند نماد زوال توهم قدرت و استقلال انسان در برابر تقدیر و تدبیر الهی باشد.
آیات قبل
وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلا رَجُلَیْنِ جَعَلْنَا لأحَدِهِمَا جَنَّتَیْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمَا زَرْعًا ﴿٣٢﴾ کِلْتَا الْجَنَّتَیْنِ آتَتْ أُکُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَیْئًا وَفَجَّرْنَا خِلالَهُمَا نَهَرًا ﴿٣٣﴾ وَکَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ مَالا وَأَعَزُّ نَفَرًا ﴿٣٤﴾ وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هَذِهِ أَبَدًا ﴿٣٥﴾ وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّی لأجِدَنَّ خَیْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا ﴿٣٦﴾
- توصیف نعمتهای مادی گستردهی یکی از دو مرد (باغ، نخل، نهر) (آیات 32 و 33).
- آغاز گفتوگو و فخرفروشی: «من ثروتمندترم و قدرتمندتر» (آیهی 34).
- خودبزرگبینی: باور ندارد باغش نابود شود، یا ساعتی باشد؛ و اگر باشد هم تصور پاداش بیشتر دارد (آیات 35 و 36).
- این آیات زمینۀ گفتوگو در آیه ۳۷: استکبار، دنیاگرایی، و انکار معاد دوست مغرور است.
- آراستگی وجودی انسان (سَوّاكَ) بهانهی مؤمن برای تذکر دادن به دوست خود است.
- کفر در برابر این آراستگی مساوی نادیده گرفتن نظم خلقت، توحید، و معاد است.
- گفتوگو از یک تأمل عقلانی شروع میشود و به سقوط واقعی و حسرت میانجامد.
- نتیجه: انکار آفرینش، غفلت از فقر درونی، و شرک به نعمت مساوی نابودی است.
- این آیات چرخه غرور ← تذکر ← عذاب ← پشیمانی را نشان میدهند: 1.تکبر (34-36) ← تذکر مؤمن (37-39) ← 3. عذاب (40-43) ← 4. درس اخلاقی (44).
رویکردهای روانشناختی و تطبیق با آیه:
- رویکرد گشتالت (کلنگر):
- ارتباط جزء و کل:
- مراحل خلقت (جزء)← نظام حکیمانه الهی (کل).
- تضادها:
- تقابلغرور (“أَنَا أَكْثَرُ”) و تواضع (“خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ”).
- ارتباط جزء و کل:
| معنا | تطبیق | اصل |
| بازگرداندن فرد از توهم قدرت به واقعیت وجودی | «سَوّاكَ رَجُلًا» = توجه به ساختار وجودی و ریشههای حیات | آگاهی در لحظه |
| بستن چرخهی آگاهی دروغین، ناتمام ماندن تجربه انسانی | غرور + انکار معاد | گشتالت ناقص |
| همان مواجههای است که درمانگر با گریز از آگاهی انجام میدهد | گفتوگوی مؤمن با مغرور | مواجهه مستقیم |
تطبیق بالا بین رویکرد گشتالت و آین آیات بهویژه در ساختار گفتوگوی اصلاحگرانه وجود دارد.
- رویکرد وجودی (اگزیستانسیال):
- اضطراب مرگ:
- انکار معاد (36) نشانهفرار از مرگ است، ولی تذکر به خلقت (37) مواجهه با حقیقت وجود را میطلبد.
- مسئولیتپذیری:
- مؤمن با گفتن “مَا شَاءَ اللَّهُ” (39) مسئولیت شکرگزاریرا پذیرفته است.
- اضطراب مرگ:
| معنا | تطبیق | اصل |
| انکار این معنا = سقوط در بیمعنایی | آراستگی انسان بهعنوان یک هدف وجودی | معنا |
| گفتوگوی مؤمن یادآور آزادی معنادار است | غرور و انکار معاد ← فرار از مسئولیت اخلاقی | مسئولیت / آزادی |
| واقعگرایی در برابر توهم خودبسندگی | نابودی باغ، حسرت، تنهایی نهایی | مرگ / سقوط |
تطابق کامل در لایههای عمیق وجودگرایانه وجود دارد.
- رویکرد شناختی-رفتاری (CBT):
- تحریفهای شناختی مرد مغرور:
- بزرگبینی کاذب (“أَنَا أَكْثَرُ”).
- انکار واقعیت(“لَن تَبِيدَ هَـذِهِ أَبَدًا”).
- بازسازی شناختی:
- تذکر به خلقت (37)توهم خودبسندگی را میشکند.
- تحریفهای شناختی مرد مغرور:
| معنا | تطبیق | اصل |
| باورهای غلط دربارهی پاداش، ارزش، بقا | «من ثروتمندترم… باغم نابود نمیشود…» | شناخت تحریفشده |
| شناخت توحیدی در برابر شناخت خودبنیادانه | تذکر دوست مؤمن: «سَوّاكَ رَجُلًا… ما شاء الله» | اصلاح شناخت |
| پیامد باور ناسالم و عمل نادرست | نابودی باغ، حسرت، انزوا | پیامد رفتار |
تطبیق قابلقبول در سطح اصلاح شناخت و باور وجود دارد.
- رویکرد رشد تحولی (اریکسون):
- مرحلهی تولیدمندی در برابر رکود:
- مرد مغرور دررکود خودشیفتگی گیر کرده است.
- مؤمن بهتولیدمندی اخلاقی (هدایت دیگران) رسیده است.
- مرحلهی تولیدمندی در برابر رکود:
| معنا | تطبیق | مرحله |
| تصویر دروغین از خود ← بحران هویت | مغرور خود را برتر میداند، اما فرو میریزد | هویتیابی / خودپنداره |
| ناتوانی در پذیرش و بازیابی انسجام در پایان | حسرت پس از نابودی باغ | انسجام / ناامیدی |
تطبیق خوب در سطح روانرشد اجتماعی و تحولی وجود دارد.
- رویکرد اسلامی-اخلاقی:
- تکبر در مقابل تواضع:
- علت غرور:فراموشی اصل آفرینش (“مِن تُرَابٍ”).
- درمان غرور:یادآوری مراحل خلقت و گفتن “مَا شَاءَ اللَّهُ”.
- تأثیر شکر بر روان:
- شکرگزاریاز بین برنده اضطرابِ ناشی از تکبر است.
- تکبر در مقابل تواضع:
| معنا | تطبیق | اصل |
| انسان وابسته به خالق است، نه مستقل | «خَلَقَكَ مِنْ تُرَابٍ… سَوّاكَ» | توحید در خلق |
| غفلت از ما شاءالله ← شرک خفی | گفتوگوی دو مرد | شرک در نعمت |
| نتیجهگیری اخلاقی–الهی در پایان داستان | «هُنَالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ» | ولایت حقیقی |
تطبیق کامل و روشن با مبانی دینی وجود دارد.
جمعبندی نهایی:
- از منظر تفسیری:
- آیه ی37 دو پیام کلیدی دارد:
- یادآوری مراحل خلقتبرای درمان غرور.
- پیوند توحید با تواضع.
- از منظر روانشناسی:
- گشتالت: توجه به ارتباط خلقت انسان با نظام هستی.
- وجودی: پذیرش مرگ و محدودیتهای انسانی.
- CBT: اصلاح تحریفهای خودبرتربینی.
- رشد اخلاقی: ضرورت گذار از غرور به شکر.
- پیام اخلاقی:
- “مَا شَاءَ اللَّهُ“ تنها ذکری برای دفع چشمزخم نیست، بلکه داروی روانیِ غرور است.
نکتهی برجسته از المیزان:
علامه طباطبایی میفرماید: تذکر به خلقت از تراب، هم تواضع میآورد و هم شکر را برمیانگیزاند، زیرا انسان را از توهم استقلال بازمیدارد.
آیه کلیدی برای تأمل:
“وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ… يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا“ (42)
این پشیمانی مرد مغرور، عاقبت روانیِ تکبر را نشان میدهد: حسرتِ درمانناپذیر.
مطلب مرتبط:
https://zeinabghahremani.ir/savva-dar-sooreye-taha/

بدون دیدگاه