دکتری که نامت را فراموش کردم شاید هم اصلاً نامت را هیچ وقت ندانستم، کجایی؟ سال نوی خود را چگونه میگذرانی؟ سال گذشته و گذشتههای خود را چگونه گذراندهای؟ مرا یادت هست؟ گمان نکنم. اما من تو را یادم نمیرود. اگر درست یادم مانده باشد تابستان 1367 بود. پدر یک شب مژدهی این را داد که دکتر خوبی این بار نه در میانه که در تهران پیدا کرده است و مرا پیش آن دکتر خواهد برد. هفتهی بعدش بی وقت قبلی و برای سفر یک روزهی رفت و برگشت با مادربزرگ که مادرخرید و همهکارهی خانه بود راهی تهران شدیم. با همهی سختیهایی که بیماری مسافرتدارها آن هم با امکانات آن زمان میفهمندش به مطب دکتر مورد نظر رسیدیم. یک کلینیک بسیار بزرگ کنار یکی از سفارتها بود. اما خانم منشی نهایت لطفی که در حقمان خواست بکند این بود که برای سه ماه بعد وقت ویزیت داد. ناامید سوار تاکسی شدیم تا به ترمینال برویم و دست از پا درازتر به خانه برگردیم. راننده تاکسی اما یک همشهری، با خانوادهی دکتر آشنا درآمد، دور زد و برگشت جلوی ساختمان و خودش این بار رفت تا ببیند برای کی میتواند وقت بگیرد. با این پارتی که خدا رسانده بود نوبت ویزیتمان تا هفتهی بعد جلو افتاد. پدر آن روز برگشت. من و مادربزرگ یک هفته را مهمان خانوادهی مهربان برادر رضاعی پدر شدیم.
دکتر نام فراموش عزیز هفتهی بعد تو مرا معاینه کردی، نوار عضله گرفتی و چند سؤال از پدرم از حوادث حین تولد و بعد از تولدم و سابقهی دردهایم پرسیدی. از من هم خواستی در اتاقت چند دوری بزنم و خوب به نحوهی راه رفتن کج و معوجم با زانوهای خم به هم نزدیک نگاه کردی. بعد رو به پدرگفتی: «پدرجان ببین این مشکل دخترت یک مشکلی هست که ایجاد شده و تمام شده. دخترت میتونه با همین شرایطش زندگی کنه و درس بخونه و کار کنه. فقط تو مواظب همکارای سودجوی من باش. اونا بهت پیشنهاد عمل جراحی بزرگ رو می دن که عضلات رو جا به جا کنن. عمل بزرگ مثل راه رفتن روی لبهی تیغه. ممکنه درصدی بهبودی داشته باشه ولی بیشتر ممکنه فلج کامل عاید دخترت بشه.»
دکتر از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان حرفت رویای بهبودیام را به هم زد و من را افسرده کرد. افسردگی که با پناه به درس خواندن توانستم جبرانش کنم. اما چند سال بعد با همین توصیهات توانستم با اعتماد به نفس بالا پیشنهاد ارتوپد محترم را برای جراحی بزرگ پر هزینه نامعلومالاثر رد کنم.
دکتر برای تو و دکترهای خوبی که بعد از تو سر راهم قرار گرفتن مانند دکتر میم. ب یا دکتر ف. م در این دنیا و آخرت موفقیت روزافزون آرزومندم. امیدوارم دعای خیر بیمارانت همواره پشت سرت باشد.
مطلب مرتبط:
بدون دیدگاه