رنج‌نامه به دکتر ف.ف


دکتر ف.ف

کجایی؟ سال نوی خود را چگونه می‌گذرانی؟ سال گذشته و گذشته‌های خود را چگونه گذرانده‌ای؟ مرا یادت هست؟ گمان نکنم. اما من تو را در این سال‌ها فراموش نکرده‌ام. یادت هست سال 1379 از درد شقاقی که در ناحیه‌ی مقعدم ایجاد شده بود به تو پناه آوردم. و تو هم همان ابتدا پیشنهاد جراحی را دادی؟ من پا شکسته هم پذیرفتم. ولی شرط کردم که در مرکز خصوصیت روزی عملم کنی که همه‌ی عواملت خانم باشند. تو هم پذیرفتی. دو روز قبل از روزی که قرار بود عملم کنی به خاطر رژیم مایعات صاف شده که برای پاکسازی روده باید مصرف می‌کردم مرخصی یک هفته‌ای گرفتم و سر کار نرفتم تا عملم هم به خوبی انجام شود و بدون اینکه صدایش را درآورم و انگاری که فقط خوش گذرانده‌ام سرکار خود برگردم. اما درست شب قبل از عمل از کلینیکت تماس گرفتند که خانم دکتر نیست و عمل جراحی را به آخر هفته مؤکول کردند. یادت هست همه‌ی عواملت آقا بودند و من لرزیدم و تو را دروغگو خطاب کردم و تو همه را بیرون کردی و با یک خانم که از کجا پیدایش کردی آرامم کردی و بیهوشم کردی و عملم کردی و بعد از عمل هم دیگر هیچ وقت ندیدمت که سری بزنی و توصیه‌هایت را بکنی که مثلاً من کی برای معاینه مجدد مطبت بیایم و یا استعلاجی‌ام چه می‌شود.

فردای عمل جراحی شیفتم را رفتم و بخیه محترم که در ناحیه برش شقاق سرهم کرده بودی پرید. تو دیگرا مرا ندیدی البته یک بار هم دیدار داشتیم. من از شرکت‌کنندگان سمیناری بودم که تو سخنرانش بودی و داشتی از حقوق بیمار داد سخن می‌دادی و از آنچه در غرب رعایت می‌شود می‌گفتی و من دلم می‌خواست همان‌جا دستم را بالا ببرم و از تو بپرسم که چه عاملی باعث می‌شود یکی همچون تو اینجا یک عمل غیر لازم را روی بیمارش انجام می‌دهد و بعد از عمل هم شتر دیدی ندیدی می‌شود و حالا صد و هشتاد درجه متناقض سخن می‌گوید. اما ترسیدم و این حرف‌ها در دلم تلنبار شد.

بدان که آن زخم یک زخم کهنه‌ای شد که برای خودش گهگاهی زخم می‌شود و خونریزی می‌کند. این زخم کهنه‌ی درمان ناپذیر بعضی وقتها هم سرمنشأ تشکیل کیست‌ها و آبسه‌هایی می‌شود که گاهی با توصیه‌ی غذایی و دارویی متخصصین طب سنتی حل می‌شود و گاهی هم مثل این دفعه یک سلولیتی شده است که به یک دوره درمان طب سنتی و دو دوره آنتی بیوتیک درمانی جواب نداده است. برای جراحی مجدد این زخم کهنه پیش خانم جراح دیگر رفتم اما او گفت از اول هم با توجه به بیماری زمینه‌ای که داری نباید این جراحی را انجام می‌دادی. الان هم اگر بخواهد عمل شود ممکن است اسفنکترت برای همیشه کارکردش را از دست بدهد.

استاد کلانتری درتکلیف دوره‌ی طنزنامه خواست فهرست چیزهایی را بنویسیم که رنجمان می‌دهد و متفاوت به آن نگاه کنیم.  بعد از تبعیض علیه خودم، کیست نشیمنگاهی ایجاد شده از عوارض آن عمل جراحی  دومین رتبه‌ی رنج‌آوربودن را در فهرستم تشکیل داد.  امروز هم که در وبینار اهل نوشتن از نثر شوریده‌ی شهروز نظری در قالب نامه برایمان خواند به ذهنم خطور کرد که این نامه را برایتان بنویسم. امیدوارم من آخرین بیماری باشم که بعد از عمل جراحی شما دچار عارضه شده و رنج تحمل می‌کند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *