اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و ملت ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (حجرات؛ ۱۳).
خواهرم کادوی خوشگلی به من می دهد و در جواب این که خب این به چه مناسبت است؟ می گوید:(( راستش چون تو مناسبت زیاد داری و وسع من نمی رسه تو همش کادو برات بگیرم، بی مناسبت بهت کادو دادم)).
کادوی خوشگل که کاغذ قهوه ای پاکتی با کلی قلب صورتی مخملی است را نگاه می کنم و برخلاف رویه ی معمولم به آرامی کادو را باز می کنم.
کادو کتاب بیرون ذهن من است.نویسنده اش شارون ام.دریپر معرفی شده با ترجمه ی آنیتا یار محمدی.
چند صفحه ای از کتاب را که می خوانم، متوجه می شوم کتاب مربوط به دختر مبتلا به فلج مغزی بسیار بسیار شدید هست.
شخصیت داستان نوع بسیار شدید بیماری من را دارد. هنوز چند فصل بیشتر از کتاب را نخواندم ولی بسیار مشتاق شدم که خواندن این کتاب زیبا را به همه دوستانی که تلاش می کنند معلولیت را یک تجربه متفاوت با سختی های خاص خودش ببینند را پیشنهاد بدهم. به خود دوستانم که از معلولیت رنج می برند و خانواده ها و دوستانشان هم توصیه می کنم این کتاب را بخوانند.
اما چند خطی از کتاب:
دکتر هیوجلی با ملایمت گفت: ((چون دوستش دارید! این خیالبافی ها و آرزوها طبیعیه.))
مامان که لحنش کمی محکم شده بود اصرار کرد: ((نه، اون یه نور خاص داره، بیشتر از نور! برق هوش واقعیه. مطمئنم!))
_ طول می کشه که واقعیت محدودیت های دخترتون رو بپذیریو خانم بروکس. اون سربرال پالسی (فلج مغزی) داره.
مامان با لحن سردی گفت: (( اصطلاح پزشکیش رو می دونم آقای دکتر! ولی آدمیزاد خیلی فراتر از این اصطلاح ها و تشخیص های نموداری شماست.))
#انسان_شناسی
#تمرین_نوشتن
#معلولیت
سلام خانم قهرمانی عزیزم.
چقدر خوشحالم که بازم اینجام و براتون مینویسم. شما آدم بینظیری هستید. الان کتاب “لبخندهای خدای خوبم” که نوشتهی خودتون هست رو دانلود کردم و چند لبخند رو خوندم.
تو همین چند لبخند ازتون درس جدیت گرفتم. دوستتون دارم. باز هم برامون بنویسید. قلم شما بسیار گیراست.🌺❤
سلام ممنون خانم یکتای عزیز