تک لبخندهای خدای خوبم

 

سال‌ها به خاطر دردهای جسمانی شدید و مشکلاتی که به علت مشکل فلج مغزی داشتم به طور مداوم چرا من؟ گفته بودم . چرایی که هر کدام بین من و خدایم فاصله انداخته بود. اما یک روز گمانم خدا دلش به  این همه فاصله‌‌ایی که من با او داشتم و عذاب می‌کشیدم سوخت و این طوری بود که من رو به خودش نزدیک‌تر کرد. 

در این کتاب چگونگی  نزدیکی من به خدا و چند تا از لبخندهای خدای خوبم را می‌خوانید. 

 

فایل کتاب لبخندهای خدای خوبم

 

4 دیدگاه

  • سلام خانم قهرمانی عزیز، امیدوارم که احوال خوبی داشته باشید.
    حقیقتا از دیدن سایت، نوشته ها و بخصوص کتاب های شما لذت بردم و خواستم از شما بخاطر تلاشتون برای زیباتر کردن دنیا و خلق یک الگوی عالی برای من و دوستان نویسنده ام تشکر کنم.
    شاد و برقرار باشید.

  • سلام نمی دونم چی بگم اراده قوی داری با این فلج مغزی چطوری درس خوندی فوق لیسانس پریتاری که عملی است ……. چطور اجازه دادند در رشته پرستاری بیایی می دونم رشته روان خو ندی اما باید دکترها تایید کنند حتما مارتی داشتی !!!! زمانه کووید کار می کردید یا بازنشسته شدید خاطرات اون زمانه را هم بگذار

    • سلام پارتی نداشتم
      البته متوسل شدم به شهدا
      کمیسیون پزشکی داشت ردم می کرد
      چون تو طرحم بخش قلب موفق عمل کردم
      تونستم رئیس دانشگاه رو راضی کنم که مشروط استخدام بشم

      البته لطف خدا بود و تلاشم که از کارم اصلن کم نذاشتم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *