کلمه فرهنگ جانوران شما را یاد چی می اندازد؟
شاید یاد کتاب کلیله و دمنه بیفتید که در آن حکایتهای گوناگونی از زبان حیوانات نقل میشود.
برای من اسم یکی از تمرینهای هفتهی گذشتهی کارگاه تولید محتوا بود. استاد در این تمرین یک کتاب را با عنوان “فرهنگ اصطلاحات جانورانِ سیاسی” نوشته یوجین مک کارتی و دوستانش معرفی کردند و چند صفحهای از آن را خواندند. سپس قرار شد یک پدیده را به یک جانور تبدیل کنیم و مشخصات آن را بنویسیم.
در بارهی این کتاب مترجم در یادداشتش آورده: ((مؤلفان این کتاب شما را به مطالعهی جانوران عجیب و غریبی که در جنگل سیاست، اقتصاد و رسانه ها پرسه می زنند دعوت می کنند؛ جانورانی که نامهای غیر معمول دارند و گاهی کارهای نامعقولی از آنها سرمیزند، مثل کوانتوم جهنده که تنها کارش جهیدن است یا بنبست که حسابی گرفتارتان میکند.))
این کتاب را تهیه کردم و می خواهم بخشی از اولین داستانش را برای شما بنویسم. به نظرم کتاب جالبی آمد. نام اولین حکایت این کتاب “نماینده” است:
((نمایندهها انواع و اقسام مختلف دارند: سهرهها، چکاوکها، گنجشکها و سیاسیون جنوب ایالات متحده. آنها به طور کلی در دو گروه اصلی نمایندههای گنده و نمایندههای نحیف طبقه بندی میشوند.
نمایندههای گنده به دو دستهی پرابهتها و دستبهسینهها تقسیم میشوند. نمایندههای نحیف شامل نیقلیانها، مرددها و شکنندهها هستند.
سروکلهی نمایندههای گنده معمولا بلافاصله بعد از پایان انتخابات پیدا میشود، و غالباً در حال ورجه ورجه روی چمنهای کاخ سفید دیده میشوند. آنها درست مثل قورباغههای درختی در اوایل ماه مارس، یا دوستان قدیمی که بعد از اعلام نتایج انتخابات پیروزیشان را جشن میگیرند، پدیدار میشوند.
پیدا کردن نمایندههای نحیف کمی سختتر است، اگر چه تنوع آنها به لحاظ ابعاد و اشکال بیشتر از گندههاست. رئیسجمهورهای حساس و بقیهی صاحبمنصبان، به ندرت میتوانند نحیفها را به چشم ببینند، و ستوننویسان سیاسی هستند که اغلب اعتبار رؤیت آنها را اعلام میکنند.
البته، برخی از نمایندهها بیشتر از بقیه به چشم میآیند، اما در یک موقعیت خاص سیاسی حتی گندهها هم می توانند به همراه بقیه آب شده و به زیر زمین فرو بروند. در همین ارتباط، یکی از وقایعی که در خاطرهها ثبت شد، دیده شدن یک نماینده ذوب شده در نوامبر سال 1972 است. اما در اوایل تابستان 1974 این جانور عجیب به گونهی نمایندههای در حال انقراض تبدیل شد. در اواسط آگوست دیگر اثری از آثارش نبود. (در پی نوشت رسوایی توضیح داده شده است).
برخی از دانشجویان برآناند، دفتر رئیس جمهور ایالات متحده، به خاطر قدرتهای خاصشان میتوانند نمایندههای خاص خود را به وجود آورند. اما این تئوری پایه و اساس درستی ندارد. صاحب منصبان دفتر ریاست جمهوری نمیتوانند یک نماینده را برنده شوند و یا یک نماینده را به دست بیاورند، و امکان هم ندارد بتوانند نمایندهای را خلق کنند. این رای دهندگان هستند که نمایندهها را به آنها میدهند یا به آن ها معرفی میکنند. این افعال را در اینجا عمداً به کار بردهایم. فعل دیگری نمیتواند منظور را بهتر از این برساند.
وقتی یک نماینده داده میشود، باید بلافاصله روی او اقدامی صورت بگیرد. البته نماینده هیچ مشکلی با این کار ندارد، چون خوب میداند دیگر تا مدتها اقدامی روی او صورت نخواهد گرفت. نکتهای که در انتها باید اضافه کرد این است که نماینده جَلد نمیشود، یعنی غریزهی جهت یابی و بازگشت به خانه ندارد. اگر درست به او رسیدگی نشود، پر میزند و میرود و دیگر باز نمیگردد.))
پینوشت: پیشنهاد می کنم در سری جدید و غیر تکراری کارگاه تولید محتوا شرکت کنید.
بدون دیدگاه