رونویسی یکی از تمرینهای نوشتن است که در مجموعه تولید محتوای آقای شاهین کلانتری یاد گرفته ام. البته تا به امروز درست انجامش نداده ام و فقط صفحه پر کرده ام. امروز یعنی روز اول هزار و چهارصد و یک شمسی آقای کلانتری یک راه حل برای فیض بردن از کتابهای خریداری شده و نخوانده که معلوم نیست کی زمان خواندشان فرا رسد را مطرح کردند. آن هم رونویسی از شروع کتاب مربوطه و طرح سوالات خوب از جمله متن چطور شروع شده و چرا؟ است.

 

یکی از سادس کتابی که می خوانم، کتاب اعترافات یک مادر به قلم کلی ریمر، ترجمه ی آیدا الهی و انتشارات مهر اندیش است. دو پاراگراف شروعی این کتاب به شرح زیر است:

((اغلب مردم سعی می کنند از حرف زدن درباره ی آنچه اتفاق افتاده، اجتناب کنند. حتی وقتی ترفندهایشان برای گریز از آن موضوع شکست می خورد و در هر صورت مسئله سرزبان ها می افتد، آن ها فقط در مورد علائم هشدار دهنده حرف می زنند… علی الخصوص علائم هشدار دهنده ای که من به نوعی متوجه شان نبودم.

این را می دانم، واقعا می دانم. اگر علائم هشدار دهنده ای وجود داشتند و من آن ها را ندیدم، در این صورت تقصیرش با من است. خیلی آسان تر است که مرا سرزنش کنید تا یک مرد مرده را. اگر علائم هشدار دهنده ای وجود داشته باشند، بدین معنی است که کل آن وضعیت کاملا اجتناب ناپذیر بوده است – و این یعنی مردم می توانند جلوی اتفاق آن را برای خود بگیرند. تنها کاری که آنها باید انجام دهند، این است که کمی هوشیارتر از من باشند…. اولیویای طفلک نادان- که آن قدر به آنچه درست در ذهن شوهر خودش داشت اتفاق می افتاد، کور بود.))

 

حالا نظرات من در مورد این دو پاراگراف این کتاب:

اول بنویسم چطوری شروع شده است؟

به نظرم شخصیت محور است و با نشخوار ذهنی اولیویا شروع شده است. اولیویا همسرش مرده است و با توجه به علائم هشدار دهنده گویا خودش را کشته است و مردم دارند سرزنشش می کنند.

بعد در مورد ایده اولیه این داستان فکر می کنم. به گمانم این طور بوده: اگر مردی خودش را بکشد، بعد مردم در مورد علایم هشدار دهنده حرف بزنند، بعد مرده را سرزنش کنند، بعد زن یعنی اولیویا دچار عذاب وجدان شود که چرا علائم هشدار دهنده را ندیده؟

سوالات و تعلیقاتی که ایجاد می شود: چرا مرد خودکشی کرده؟ و علائم هشدار دهنده ای که زن آنها را ندیده چه چیزهایی بودند؟

 

نکته اول: این طور نوشتن بیشتر تحت تاثیر حرفه ام – مربی بخش روان پزشکی – و دوکتاب – نشخوار ذهنی و بیست کهن الگوی پی رنگ و طرز ساخت آنها –  است که در کنار این کتاب مشغول خواندنشان  هستم.

نکته دوم: خواندن مطلب ((درس‌هایی که از صفحۀ اول یک داستان می‌گیریم)) از استاد کلانتری در لینک زیر را به شدت توصیه می کنم:

https://shahinkalantari.com/%D8%B9%D8%B7%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%B4-%D9%85%D8%B1%DA%AF/

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *