در این مبحث به اهمیت سلامت و بهداشت روان، تعاریف سلامت روان، بهنجاری و نابهنجاری و معیارهای سلامت و بهداشت روانی میپردازیم.
اهمیت سلامت و بهداشت روان
1-سلامت روان ارزش ابزاری و ذاتی دارد که به ما در ارتباطات، عملکرد، سازگاری و رشد کمک میکند.
سلامت و بهداشت روان امری ذاتی و ابزاری برای زندگی همه مردم است. بر نحوه تفکر، احساس و عمل ما تأثیر میگذارد. این توانایی ما را برای تصمیم گیری، ایجاد روابط و شکل دادن به جهانی که در آن زندگی می کنیم، پی ریزی میکند. سلامت روان یک حق اساسی انسان است و برای توسعه فردی، اجتماعی و اجتماعی-اقتصادی بسیار مهم است. همیشه بخشی از وجود ماست، حتی زمانی که به آن فکر نمی کنیم.
سلامت روان ما به اندازه سلامت جسمی ما مهم است. وقتی از سلامت روان برخوردار باشیم، می توانیم با استرس های زندگی کنار بیاییم، توانایی های خود را درک کنیم، یاد بگیریم و خوب کار کنیم و به طور فعال به جوامع خود کمک کنیم. به عبارت دیگر داشتن سلامت روان به این معنی است که ما بهتر می توانیم ارتباط برقرار کنیم، کار کنیم، سازگار شویم و پیشرفت کنیم. (شکل 1)
برعکس، زمانی که وضعیت روانی ما مختل می شود و ما به حمایت مناسب دسترسی نداریم، رفاه ما میتواند بدتر شود. طیف گستردهای از شرایط سلامت روان میتواند افکار و احساسات ما را مختل کند، رفتار ما را تغییر دهد، سلامت جسمی ما را به خطر بیندازد و روابط، تحصیلات یا معیشت ما را مختل کند.
2- طیفی بودن وضعیت و شرایط روان و رفاه و بهزیستی روان که از فردی به فرد دیگر متفاوت تجربه میشود.
سلامت روان بیش از فقدان اختلالات روانی است. یک پیوستار پیچیده وجود دارد که از فردی به فرد دیگر متفاوت تجربه میشود، با درجات مختلفی از دشواری و ناراحتی و پیامدهای بالقوه اجتماعی و بالینی بسیار متفاوت.
شرایط وضعیت روان شامل اختلالات روانی و ناتوانی های روانی اجتماعی و همچنین سایر حالات روانی مرتبط با پریشانی قابل توجه، اختلال در عملکرد، یا خطر آسیب رساندن به خود است.
افراد مبتلا به بیماری های روانی بیشتر احتمال دارد سطوح پایین تری از بهزیستی روانی را تجربه کنند، اما همیشه یا لزوما اینطور نیست (شکل 2).
تعاریف سلامت روان
سلامت روان در زبان انگلیسی (Mental health) است که health به معنای سلامت، شادابی و تندرستی و mental به معنی ذهنی و روانی به کار رفته است.
- تعریف بهداشت روان یا سلامت روان از دیدگاه WHO
سلامت روان حالتی از رفاه روانی است که افراد را قادر می سازد تا با استرس های زندگی کنار بیایند، توانایی های خود را تحقق ببخشند، خوب یاد بگیرند و خوب کار کنند و در جوامع خود سهیم باشند. سلامت روان یک جزء جدایی ناپذیر از سلامت و رفاه است و گسترده تر از مبتلا نبودن به اختلالات روانی است.
ایراد این تعریف میتواند در نظر گرفتن احساسات مثبت و عملکرد مثبت به عنوان عوامل کلیدی برای تعریف سلامت روان باشد. گهگاهی فرد سلامت روان دارد ولی احساساتش خوب نیست یا به علت شرایطی مثل مهاجرت ممکن است نتواند عملکرد مثبتی داشته باشد.
- تعریف GALDERISI و همکاران (2015)
سلامت روان یک حالت پویای تعادل درونی است که افراد را قادر می سازد تا از توانایی های خود در هماهنگی با ارزش های عمومی جامعه استفاده کنند. مهارت های شناختی و اجتماعی پایه؛ توانایی تشخیص، بیان و تعدیل احساسات خود و همچنین همدردی با دیگران؛ انعطاف پذیری و توانایی مقابله با رویدادهای نامطلوب زندگی و عملکرد در نقش های اجتماعی؛ و رابطه هماهنگ بین بدن و ذهن مؤلفههای مهم سلامت روان را نشان می دهد که به درجات مختلف به وضعیت تعادل درونی کمک می کند.
- جاهودا Jahoda سلامت روان را به سه حوزه تقسیم کرد:
خودآگاهی، به این معنا که افراد می توانند از پتانسیل خود به طور کامل بهره برداری کنند.
احساس تسلط بر محیط؛
و احساس استقلال، یعنی توانایی شناسایی، مقابله و حل مشکلات.
- انجمن بهداشت روانی کانادا :
انجمن بهداشت رواني کانادا در يک ديد جامع بهداشت رواني را در سه قسمت “نگرشهاي مربوط به خود (تسلط بر احساسات خود، آگاهی از ضعفهای خود و رضایت از خوشیهای ساده) ، نگرشهاي مربوط به ديگران (علاقه به دوستیهای پایا و صمیمی، احساس تعلق به دیگران و احساس مسؤولیت در مقابل جامعه) و نگرشهاي مربوط به زندگي (ذوق توسعه امکانات و علایق خود، توانایی اخذ تصمیمات شخصی و ذوق خوب کار کردن)” تعريف ميکند. از نظر اين انجمن بهداشت رواني يعني : “توانايي سازگاري با ديدگاههاي خود، ديگران و رويارويي با مشکلات روزمره زندگي.”
- دیدگاه روان کاوان :
زیگموند فروید Sigmund Freud : انسان متعارف، کسی است که مراحل رشد جنسی را با موفقیت گذرانیده باشد و در هیچ یک از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد. وی انسان نامتعارف را به دو گروه روان نژند و روان پریش تقسیم میکند و هسته مرکزی بیماری روانی را اضطراب میداند. همچنین او اعتقاد داشت اگر “من” بتواند بین خواستههای “نهاد”، “من برتر” و دنیای بیرون تعادل برقرار نماید، فرد از سلامت روان برخوردار است.
کارل گوستاو یونگ Carl Jung: انسان کامل یونگ از تمامی جنبههای وجود خود آگاه است و هیچ یک از وجود شخصیتش بر او تسلط ندارد، بلکه همۀ ابعاد شخصیت او به توازنی هماهنگ رسیدهاند.
اریک اریکسون Erik Erikson: سلامتی را توانایی تسلط بر دورههای رشد میدانست.
- رفتارگرایان:
جان بی واتسون John B. Watson و سایر رفتارگراها: انطباق یا سازگاری موفق با محیط
- انسانگرایان:
سلامت روانی عبارت است از رشد کامل استعدادهای بالقوه.
آبراهام مازلو Abraham Maslow: سلامتی در خودشکوفایی است. فردی سالم است که شایستگی بودن و شدن را داشته باشد.
- شناخت گرایان:
سلامتی عبارت است از تعبیر و تفسیر رویدادها به گونهای که در انسان احساس خوب بودن ایجاد کند.
- اسلام:
مفهوم سلامت روان در قرآن: رشد و استکمال نفسانی انسان موحد، برای رسیدن به مقصد نهایی خلقت انسان یعنی مقام عبودیت و بندگی خداوند متعال.
مفهوم بهنجاری و نابهنجاری
مفهوم بهنجاری و نابهنجاری Normality & Abnormality
از هر نقطه که به مفهوم بهنجاری و نابهنجاری بنگریم در مییابیم که مفاهیمی نسبی هستند و انحراف از یک هنجار،هنجاری که مورد قبول باشد ممکن است به اندازهی ناچیز جلوه گر شود که موجب هیچ نوع نگرانی نشود یا ممکن است ،تا اندازهای قابل توجه باشد که تریدی درباره ماهیت مرضی یا نابهنجار آن باقی نماند ؛به صورت ،دوگانگی مطلقی که در آن بهنجار دو اصطلاح جدائی ناپذیرند و نمی توان یکی از انسانها را بدون توجه به دیگری تعریف کرد.
طبیعی است که ارتباط بین سلامت و بیماری و همچنین سلامت روان و بیماری روانی را دو انتهای یک پیوستار در نظر بگیریم . اهمیت این استدلال فلسفی از آن جهت است که ،زیر بنای نگرش های بسیاری از پزشکان و سیاست های ملی را برای ارتقاء سلامت روان تشکیل می دهد . جدا سازی مفهومی سلامت روانی از بیماری روانی مزیت های متعددی به همراه دارد . مهمترین آنها جدائی سلامت از بیماری تاکید بر ارتقاء سلامت روان است.
ویژگیهای رفتار نابهنجار
- انحراف از هنجارهای آماری
یکی از تعاریف بهنجاری بر بسامدی آماری استوار است؛ “رفتار نا به هنجار” رفتاری است که از لحاظ آماری کم بسامد ( کم تکرار) است و یا از هنجار انحراف دارد. ایراد این تعریف : افرادی که بسیار با هوش، بسیار خوشحال و…. هستند در زمرۀ افراد نابهنجار به حساب میآیند.
- انحراف از هنجارهای اجتماعی
هر جامعه معیارهای ویژه یا هنجارهائی برای رفتارهای قابل قبول دارد؛ رفتاری که به طور مشخصی از این معیارها منحرف شده باشد، رفتار نابهنجار شناخته میشود. اشکالات این تعریف: متفاوت بودن تعریف بهنجاری و نابهنجاری از یک جامعه به جامعۀ دیگر. مشکل دوم مفهوم نابهنجاری در طول زمان در یک جامعه نیز تغییر میکند. یعنی معنای بهنجاری و نابهنجاری از جامعهای به جامعۀ دیگر و از زمانی به زمان دیگر در یک جامعه فرق میکند.
- غیر انطباقی بودن رفتار
ملاک در اینجا این است که چگونه رفتاری بر بهزیستی فرد و یا گروه اجتماعی اثر میگذارد. بر طبق این ملاک، رفتاری نابهنجار است که غیر انطباقی (maladaptive) باشد، یعنی پیآمدهای زیانباری برای فرد یا اجتماع داشته باشد.
- پریشانی شخصی
این ملاک نابهنجاری به احساس پریشانی فرد توجه دارد تا رفتار وی.
- ناتوانی یا کژکارکردی (اختلال)
ناتوانی (disability) یعنی آیا فرد در برخی از حیطههای زندگی نظیر کار یا روابط شخصی، به خاطر نابهنجاری، دچار آسیب شده است یا نه.
- پیش بینیناپذیری
در این دیدگاه پریشانیهایی در حیطۀ روانشناسی نابهنجار گنجانده میشوند که پاسخهایی غیر منتظره (unexpected) به عوامل تنشزای محیطی باشند.
معیارهای بهداشت و سلامت روانی
معیارهای بهداشت روانی از نظر ماریا جاهودا Marie Jahoda:
- نگرش مثبت نسبت به خود positive attitudes toward self:
پذیرش خود، اعتماد به نفس و اتکا به خود از ویژگی های فرد سالم روان است. یکی از ویژگیهای مهم سلامت روان مثبت شامل درک نقاط قوت و ضعف فرد، همراه با این باور است که ویژگیهای مثبت فرد بر ویژگیهای منفی برتری دارد. استقلال، ابتکار و عزت نفس از دیگر شاخص های سلامت روانی مثبت هستند.
- رشد، توسعه و خودشکوفایی growth, development, and self-actualization
تحقق پتانسیل یک فرد، فرض اساسی این بعد از سلامت روان مثبت است. مازلو (1954) توضیح میدهد که خودشکوفایی انگیزه ای است که فرد را تشویق میکند تا توانایی ها و استعدادها را به حداکثر برساند. فرض بر این است که انگیزه رشد با سلامت روانی مثبت مرتبط است. به جای برآوردن نیازهای اساسی انسان، خودشکوفایی مستلزم حرکت به سوی اهداف عالی است. این بعد از سلامت روانی مثبت همچنین مستلزم سرمایه گذاری در زندگی است – نگرانی با افراد دیگر و محیط خود، به جای تمرکز اولیه بر ارضای نیازهای خود.
- یکپارچه سازی یا انسجام شخصی integration
فرد دارای سلامت روانی مثبت دارای تعادل نیروهای روانی، نگرش واحد به زندگی و مقاومت در برابر استرس است. روانکاوان انسجام را به عنوان تعادلی بین id، ego و superego می بینند. این تعادل قابل تغییر است و انعطاف پذیری به عنوان نتیجه نهایی مورد نظر است. سلامت روان مثبت به انسجام در سطح شناختی اشاره دارد که به فلسفه زندگی یکپارچهای دلالت دارد که احساسات و رفتارها را شکل میدهد. در نهایت، مقاومت در برابر استرس، مشخصه فرد یکپارچه است. فرد سالم از نظر روانی میتواند خود را با استرس وفق دهد بدون اینکه بدتر شود. همه افراد هنگام مواجهه با یک موقعیت استرس زا دچار اضطراب میشوند. پاسخ سالم روانی به اضطراب و استرس نشان دهنده تحمل تنش، ابهام و سرخوردگی است.
- استقلال autonomy
خودمختاری به خودتعیینگر بودن و استقلال در تصمیم گیری اشاره دارد. این مفهوم حاکی از آن است که فردی که از سلامت روانی مثبت برخوردار است، خود راهبر و خودکنترل است. فرد مستقل از دنیای بیرون عمل می کند. رفتار توسط شرایط محیطی دیکته نمی شود.
جاهودا اشاره می کند که برخی از نویسندگان تفسیر متفاوتی از خودمختاری دارند. خودمختاری ممکن است به عنوان داشتن آزادی انتخاب در مورد انطباق با هنجارهای اجتماعی تعریف شود. این دیدگاه نشان می دهد که فرد مستقل از محیط نیست، اما انتخاب آزاد برای تصمیم گیری در مورد نحوه پاسخگویی به خواسته های جامعه دارد.
- درک واقعبینانه perception of reality
«به عنوان یک قاعده، زمانی که آنچه فرد می بیند با آنچه در آنجا وجود دارد مطابقت داشته باشد، ادراک واقعبینانه از نظر روانی سالم نامیده می شود» (جاهدا 1958، ص 49). ادراک واقعبینانه روانی سالم شامل ادراک عاری از تحریف نیاز است. یک فرد سالم از نظر روانی جهان را بدون تحریف میبیند، ادراک را با نشانههای عینی که وجود دارد تطبیق میدهد و شواهد را رد نمیکند زیرا با خواسته ها یا نیازهای او مطابقت ندارد.
جاهودا استدلال میکند که این بعد از سلامت روانی مثبت متضمن توانایی درک دیگران به شیوهای همدلانه است. این حساسیت اجتماعی یک فرد سالم را قادر میسازد تا خود را به جای شخص دیگری قرار دهد و رفتار آن فرد را در یک موقعیت اجتماعی معین پیش بینی کند.
- تسلط بر محیط زیست environmental mastery
تسلط بر محیط به کسب موفقیت در برخی نقش های اجتماعی و عملکرد مناسب در آن نقشها اشاره دارد. سلامت روانی مثبت همچنین شامل توانایی داشتن روابط بین فردی عاطفی مثبت است. نقش های اجتماعی درگیر در تسلط بر محیط ممکن است شامل شریک جنسی، والدین و کارگر باشد. تسلط بر محیط بیانگر توانایی سازگاری، تنظیم و حل مشکلات به شیوه ای کارآمد است.
معیارهای بهداشت روانی از نظر Jourard and Landsman:
ژورارد و لندزمن معیارهای مشابهی را برای سلامت روانی مثبت پیشنهاد میکنند: عزت نفس مثبت positive self-regard، توانایی مراقبت از دیگران ability to care about others، توانایی مراقبت از جهان طبیعی ability to care about the natural world ، گشودگی به ایده های جدید و افراد openness to new ideas and to people ، خلاقیت creativity، توانایی کار مولد ability to work productively، توانایی عشق ورزیدن ability to love، و درک واقع بینانه از خود realistic perception of self.
معیارهای بهداشت روانی از نظر Jensen and Bergin :
جنسن و برگین (1988) یک نظرسنجی سراسری از 425 درمانگر حرفهای (روانشناسان بالینی، درمانگران ازدواج و خانواده، مددکاران اجتماعی و روانپزشکان) برای تعیین ارزش های مرتبط با سلامت روان انجام دادند. هشت موضوع مهم برای یک سبک زندگی مثبت و روانی سالم شناسایی شد: (1) ادراک شایسته و بیان احساسات (حساسیت، صداقت، باز بودن با دیگران) competent perception and expression of feelings (sensitivity, honesty, openness with others) . (2) آزادی/خودمختاری/مسئولیت (خودکنترلی، احساس گناه مناسب، مسئولیت در قبال اعمال خود، افزایش گزینه های خود در یک نقطه انتخاب) freedom/autonomy/responsibility (self-control, appropriate feelings of guilt, responsibility for one’s actions, increasing one’s alternatives at a choice point). (3) انسجام شخصی، مقابله و کار (راهبردهای مقابله مؤثر، رضایت از کار، تلاش برای دستیابی) integration, coping, and work (effective coping strategies, work satisfaction, striving to achieve). (4) خودآگاهی/رشد (آگاهی از پتانسیل، خود انضباطی) self-awareness/growth (awareness of potential, self-discipline) ؛ (5) وابستگی انسانی/تعهد بین فردی و خانوادگی (توانایی در دادن و دریافت محبت، وفاداری در ازدواج، تعهد به نیازهای خانوادگی، ایثار) human relatedness/interpersonal and family commitment (ability to give and receive affection, faithfulness in marriage, commitment to family needs, self-sacrifice). (6) حفظ خود / آمادگی جسمانی (عادات سالم، خود انضباطی در استفاده از الکل، مواد مخدر، تنباکو) self-maintenance/physical fitness (healthful habits, self-discipline in use of alcohol, drugs, tobacco)؛ (7) ارزشهای بالغ (هدف زندگی، داشتن اصول و آرمانها) mature values (purpose for living, having principles and ideals) و (8) بخشش (بازپرداخت، بخشش دیگران) (forgiveness (making restitution, forgiving others.
اصول بهداشت روانی
اصول بهداشت روانی مسائلی هستند که ارتقاء سلامت روانی مستلزم توجه به آنهاست.
احترام فرد به شخصيت خود و ديگران:
احترام به شخصیت خود و دیگران؛ یعنی این که یک شخص خود را دوست بدارد و به دیگران احترام بگذارد. فرد سالم احساس میکند که افراد جامعه او را مورد پذیرش قرار میدهند و او نیز با نظر موافق به آنها مینگرد و برای خود و آنها احترام قائل است.
اصول بهداشت روانی، مبتنی بر تقویت افراد استوار شده است و از تخریب شخصیت افراد تا جایی که امکان داشته باشد، جلوگیری میکند.
شناخت محدوديتها و توانائىها در خود و افراد ديگر:
هر فرد سالم بايد محدوديتهاى جسمى و روانى خود را بشناسد و بپذيرد. او ضمن اينکه توانائىهاى خود را شناخته و از آنها بهره مىگيرد سعى مىنمايد تا محدوديتهاى خود را خالى از هرگونه تعصبى بشناسد و در صدد رفع آنها در حد امکان برآيد.
مثلاً اگر شخصى از اعتماد بهنفس پائينى برخوردار است، مىتواند با کشف استعدادها و توانمندىهاى خود آنها را رشد داده، در صدد کسب موفقيت برآيد و در پى کسب موفقيت، اعتماد بهنفس او نيز بالاتر خواهد رفت. البته فردى که داراى محدوديتهاى جسمانى باشد بايد واقعيت وجودى خود را قبول کرده، زندگى عادى خود را ادامه دهد. لازم به ذکر است که همه افراد داراى محدوديتهائى هستند که با شناخت هر چه بهتر آنها مىتوانند در جهت رفع، کاهش، جبران و يا پذيرش آن اقدام نمايند.
پى بردن به علل رفتار:
هر رفتارى تابع علتى است و هيچ رفتارى خودبهخود صورت نمىپذيرد. مثلاً فردى که دچار ترسهاى بىمورد است، اگرچه علت آن از نظر خود فرد پنهان مىباشد ولى مىتواند عللى همچون يادگيري، تجربيات ترسناک دوران قبل و يا تقليد داشته باشد و يا فردى که رفتار پرخاشگرانه دارد، اين رفتار مىتواند عللى همچون ناکامي، يادگيري، تقليد و يا عدم تعادل هورمونى در بدن داشته باشد.
در بهداشت روانی، به عنوان یک اصل، باید علل رفتارها و عوامل تشدید کننده شناسایی شود تا از بروز اختلالات رفتاری پیشگیری کرد.
همچنین به نظر میرسد توجه به این که هر رفتاری علتی دارد مانع پیشداوری و قضاوت عجولانه میشود.
توجه به تماميت وجود هر فرد:
رفتار هر فرد تابع وضعيت جسمانى، روانى و اجتماعی او است. مسائل جسمى بر روان انسان و مسائل روانى بر جسم او تأثير مىگذارد. مثلاً زمانى که انسان از درد جسمانى رنج مىبرد نمىتواند بشّاش و با نشاط باشد و همچنين زمانى که دچار خستگى روانى است نمىتواند اعمال جسمانى را بهخوبى انجام دهد.
امروزه ثابت شده است که بسيارى از بيمارىهاى جسمانى ماهيّت روانى دارند، از اين دستهاند بيمارىهائى مثل زخم معده، زخم روده، آسم، ميگرن و…
شناسائى نيازها و انگيزههاى مسبب رفتار انسان:
هداشت روانی مستلزم دانستن و ارزشدادن به نیازهای اولیهی انسان است. احتیاجات و نیازهای جسمانی و روانی، بسیار مهم استند. بشر دائما از این نیازها تأثیر میپذیرد و به نسبت محرومیت و ارضای آنها رفتارش تغییر میکند.
بهداشت روانی بر این اصل استوار است که نیازهای جسمانی و روانی هر شخص در هر سنی با شرایط ویژهی همان سن باید در نظر گرفته و ارضا شود.
منابع:
Mental health: strengthening our response. Available in: https://www.who.int/news-room/fact-sheets/detail/mental-health-strengthening-our-response
Galderisi S, Heinz A, Kastrup M, Beezhold J, Sartorius N. Toward a new definition of mental health. World Psychiatry. 2015 Jun;14(2):231-3. doi: 10.1002/wps.20231. PMID: 26043341; PMCID: PMC4471980.
پرچم اعظم*, قوه عود منصوره. سلامت روان از منظر مکتب اسلام و روان شناسي. منهاج. پاييز و زمستان 1389 , دوره 6 , شماره 11 ; از صفحه 49 تا صفحه 77 .
کوشان محسن، واقعی سعید. روان پرستاری بهداشت روان 1. اندیشه رفیع. چاپ نهم. 1397
علیرضا نوربخش. نابهنجار و بهنجاری . قابل دسترسی در :
https://public-psychology.ir/1393/01
POSITIVE MENTAL HEALTH. Available in: https://www.encyclopedia.com/social-sciences/encyclopedias-almanacs-transcripts-and-maps/positive-mental-health
بدون دیدگاه