1401.3.25
فصل 21 کتاب سیلی واقعیت با عنوان “ایستادن و نظاره کردن” به توضیحاتی مربوط به حضور در زمان حال presence میپردازد. در ابتدای فصل شعری از نویسنده و شاعر ولزی، ویلیام هنری دیویس بیان می شود:
فراغت
این زندگی چیست، انباشته از غم و دلواپسی،
فرصتی برای ایستادن و نظاره کردن نداریم.
فرصتی برای ایستادن درزیر شاخههای درخت؛
برای خیره شدن همانند یک گاو یا گوسفند.
برای دیدن جنگلی که از آن گذر کردیم،
یا فرصتی برای یافتن مخفیگاه فندقهای سنجاب.
در طول روز هیچ فرصتی برای دیدن رودها،
و در طول شب هیچ فرصتی برای دیدن ستارگان در اختیار نداریم.
فرصتی برای نگریستن زیبا روی،
و مشاهدهء پایکوبیاش در زمان رقص.
فرصتی برای انتظار خندهای که از چشمانش آغاز میشود،
و لبهایش را شکفته می کند، در اختیار نداریم.
این زندگی سرشار از غم و دلواپسی، زندگی حقیری است،
هیچ فرصتی برای ایستادن و نظاره کردن در اختیارمان نیست.
از این شعر خیلی خوشم میآید. درگیریمان با استرس و مشغلههای زندگی را به خوبی به نمایش گذاشته است.
تمرینهای این بخش کمک میکند در زمان حال حضور داشته باشیم و بیشترین بهره را از زندگی خود ببریم و در تک تک لحظات زندگی، چه لحظاتی که سرشار از شگفتی است و چه لحظاتی که سرشار از ترس و وحشت است، به خوشنودی دست یابیم.
یعنی نه فقط نیمهء خالی لیوان را ببینیم و نه نیمهء پر لیوان را.
بلکه لیوان را همان طور که هست نیمه پر و نیمه خالی یا هر مقدار که پر و خالی است ببینیم و به این حرف استیون هیز ایمان بیاریم که «به اندازهء لحظاتی که درد و رنج در زندگی وجود دارد، لحظات شادی و لذت نیز وجود دارد.»
بسیار مفید و زیبا نوشتید خانم قهرمانی نازنین
سلام خانم حسینی عزیز ممنون که مطالعه کردید.