1401.2.9
درلایو پنج شنبه هشتم اردیبهشت، آقای کلانتری بخشهای دیگری از کتاب دیرشکوفاشدگان (نوشتهء ریچ کارلگارد، ترجمهء الهام طاهری، نشرنیماژ) را خواند. این بخش کتاب به شش نقطه قوت افراد شکوفا یعنی کنجکاوی، شفقت، تاب آوری، خونسردی (داشتن آرامش نه بی خیالی)، بینش و خرد اختصاص داشت.
از این مفاهیم از شفقت به علت این که من را یاد واژهء همدلی Empathy میاندازد بیشتر خوشم میآید.
همدلی یکی از مفاهیمی است که در ارتباط درمانی مطرح میشود و یکی از اجزای اصلی مراقبت Caring را تشکیل میدهد. یعنی منی که با مددجو یا بیماری همدلی میکنم پی این هستم که بتوانم بفهمم او چه احساسی دارد، تا بتوانم با توجهِ بی قید و شرطِ مثبت، مراقبتی بی بدیل را ارائه دهم.
همدلی درست است که گاهی جای شفقت به کار میرود، ولی شفقت Compassion با وجود نزدیکی به همدلی با آن مترادف نیست.
شفقت تمایلی است که برای از بین بردن رنجهای دیگری داریم. وقتی شفیق هستیم، درد دیگران را احساس میکنیم و یا تشخیص میدهیم که او مشکلی دارد و سپس کاری انجام دهیم تا رنج آن شخص را کاهش دهیم. شفقت فراتر از مهربانی و دلسوزی است و اساس آن را خیرخواهی، احساس تعهد و مسئولیت نسبت به دیگران، همدلی، همدردی، مهربانی و رأفت تشکیل میدهد.
برایم جالب است که شفقت از ریشهی شفق به معنی نازکی و رقت گرفته شده است. به نحوی که درآیهء 16 سورهء انشقاق ((فلا اقسمُ باشفق)) منظور از شفق نور نازک و ضعیف خورشید است که هنگام غروب خورشید ایجاد می شود و اهمیت شفق به نور اوست که باعث هدایت و خلاص شدن از تاریکی است.
ما با شفقت امر خودمان را به خدای شفیق واگذار میکنیم و به تدبیر و تقدیر الهی اعتماد میکنیم تا خداوند شفیق اموراتمان را کفایت کند که هر که بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است.
البته ما نه تنها نسبت به دیگران که میتوانیم نسبت به خودمان هم شفقت داشته باشیم. خودْشفقت ورزی self-confidence رفتار دلسوزانه با خودمان است. می پذیریم که ما هم انسان هستیم و ممکن است اشتباه کنیم. پس کمتر خود را سرزنش و ملامت کنیم. کمتر دچار احساس اضطراب، افسردگی، ترس وشکست شویم. با انگیزهء بیشتری برای رفع کاستیها و نواقص خود گام برداریم.
*********
عصر در پنجمین کلاس سطح دو مدرسهء مدیریت ایرانی شرکت میکنم. در این جلسه آقای دکتر کیانی در ادامهء تشریح درس گفتارهای ساختار تصمیمگیری در مدیریت، به بحث در مورد حوزههای تصمیم، شؤن اجتماعی تصمیم گیری و وکالت در تصمیم گیری میپردازند.
وقتی در مورد حوزههای تصمیم یعنی حق تصمیمگیری و مسئولیت و پاسخ گویی صحبت کردند، گفتند مدیر یا فردی که به تمامیت رسیده باشد و بین قول و عملش هماهنگی وجود داشته باشد از حق تصمیم گیریش درست استفاده کرده و پاسخ گو و مسئول پیامدهای تصمیم خود میباشد. ولی اگر تمامیت بین قول و عملکرد وجود نداشته باشد و سازوکار صحیح نباشد برای فرد حاشیهء امن درست میشود و فرد جوابگوی تصمیماتی که گرفته نمیشود.
در ادمهی بحث هم از شؤن تصمیم گیری و ماتریس RACI (صاحب و مالک بودن، مسئول بودن، مشاور بودن و مطلع بودن ) صحبت کردند که من در این نوشته قصد ورود به شؤنات تصمیم گیری را نداشته و از این موضوعات رد میشوم.
موضوعی که در این جلسه من را بیشتر درگیر خود کرد بحث تمامیت integrity بود. یادم است هماهنگی یا integrity یکی از نشانههای سلامت روانی افراد بود. آنجا بیان میکردیم فردی که integrity دارد، ظاهر و باطنش یکی است یعنی بین خلق و عاطفه او هماهنگی وجود دارد و افکارو کردارش متناسب است.
تمامیت اما معنی وسیعتری داشته و به اصول اخلاقی و حقوق محکمی اشاره دارد که فرد در همه اوقات آنها را رعایت میکند. آقای دکتر کیانی در جلسه ضمن نام بردن از رسالهء حقوق امام سجاد علیهالسلام که شامل 50 حق است که هر فردی بر گردن خود دارد، چند جنبه از تمامیت را مانند نقض نشدن قول، پای بندی به وعده ها و قولها، مسئولیت پذیری و برآورده کردن انتظارات موجود و پذیرفتن و پای بندی به قوانین نام بردند.
به عبارت دیگر کسی که تمامیت دارد، به این معنی است که خودآگاه، پاسخگو، مسئولیتپذیر و راستگو است و این ویژگیها به صورت ذاتی در او وجود دارند. در واقع این فرد امینِ همکاران، مشتریان و ذینفعان است.
شب که دارم این دو مفهوم را مرور میکنم به این فکر میکنم که آیا بین شفقت و خودْشفقتی و تمامیت و رهبری و مدیریت می توان ارتباطی یافت؟
در جستجویی که انجام میدهم در مقالهای با عنوان “خودْشفقتی، از شما رهبر سازمانی بهتری میسازد” می خوانم که خودْشفقتی با چند مهارت رهبری سازمانی مانند هوش هیجانی، انعطاف پذیری، رشد ذهنی و تمامیت همسو است. در مورد تمامیت و خودْشفقتی تحقیقات نشان میدهد که رابطه قوی بین خودْشفقتی با وظیفه شناسی و پاسخگویی وجود دارد و خودْشفقتی رهبران را قادر میسازد حتی در تصمیمگیریهای دشوار، با مسوولیت و اخلاق رفتار کنند.
این نوشته مقالهء ای بود از مفاهیمی که میشنوم، میآموزم و منتشر میکنم.
مطلبتون رو خوندم بسیار عالی بود.تمامیت در انسان مومن و یا انسان توسعه یافته متجلی میشود.
سلام ممنون که مطالعه کردید. جمله تان هم جالب بود. تمامیت در انسان مومن و یا انسان توسعه یافته متجلی می شود.
مقاله شفقت شما عالی بود موفق باشید.
سلام گلی جان ممنون که خوندید شما هم موفق باشید.