نیاز (Need)
اسمش نیازعلی بود. تا میدیدیمش، شروع میکردیم آنگونه که خودش نشنود به آواز خواندن:
«نیاز من به تو ورای خواستنه
نیاز جویبار به جاری بودنه»
دورترین خاطرهی من از کلمهی نیاز این آواز خوانی و آن اسم بود.
نیاز در دورهی مربیگریام برایم جدی شد. با سلسله مراتب نیازهای مازلو آشنا شدم و آن را به عنوان معیاری برای برطرف کردن نیازهای بیماران به کار بردم و توانستم با آن اهمیت توجه به نیازهای اساسی و پایه که نیازهای کمبودی هم نام دارند را توضیح دهم. توانستم بگویم که نیاز حیات در بیماران افسرده به خاطر فکر خودکشی به خطر میافتد و چرا باید به نیازهایی مثل آسایش و راحتی، غذا خوردن و دفع، نیاز به ایمنی، ارتباط و احترام به نفس توجه کرد.
تصور نمیکردم تویِ کارگاه سورهشناسی با یک دید دیگر با نیاز مواجه شوم. به سورههای قرآن عمیقتر نگاه میکردم و دنبال ارتباط و مفاهیم آیهها بودم، که خواندن سورهی قریش مرا میخکوب کرد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی
لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ ﴿١﴾
تا قریش را الفت دهد (1)
إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ ﴿٢﴾
به سفرهای زمستانی و تابستانی پیوند و انس دهد (2)
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَٰذَا الْبَيْتِ ﴿٣﴾
پس باید پروردگار این خانه را بپرستند (3)
الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ ﴿٤﴾
پروردگاری که آنان را از گرسنگی نجات داد، و از بیمی ایمنی شان بخشید. (۴)
الفت و الفت، کوچ زمستانی و تابستانی نیازهای سطح سوم مازلو و تعلق و دوست داشتن،
طعام و گرسنگی سطح اول و نیازهای فیزیولوژیک،
ایمنی از خوف سطح دوم نیازها،
عبادت و پرستش هم نیازهای سطح بالا.
همهی نیازها در این 4 آیه جمع بودند. وخدا چقدر روی ارتباطات بشر با هم تاکید داشت.
بدون دیدگاه