پنجاه و پنجم. پرورش قابلیت پذیرندگی به عنوان قدم اول فعالسازی خلاقیت و فعال کردن ذهن نو آفرین

 

قابلیت پذیرندگی ابزاری است که موقتاً از آن استفاده می‌کنیم تا ذهنمان به سمت اطلاعات و احتمالات بیشتر باز شود.

جان کیتس شاعر 22 ساله‌ی انگلیسی در نامه‌ای که در سال 1817  به برادرانش می‌نویسد فرایند خلاقانه را این طور توضیح می‌دهد: «ذهن باید بتواند تردید و ابهام uncertainty را، به مدتی طولانی احساس کند و با آن راحت باشد. هر چقدر ذهن در این وضعیت باقی بماند و مشغول جستجوگری و گمانه زنی درباره‌ی اسرارِ عالم باشد، آن‌گاه ایده‌هایی بدیع وارد ذهن می‌شوند که عمیق‌ترند، در حالی که اگر فوراً به سراغ نتیجه‌گیری می‌رفتیم و قضاوتی در ذهنمان شکل می‌دادیم، آن ایده‌ها را از دست می‌دادیم.» (برای مطالعه کامل‌تر نامه به صفحات 309 و 310 کتاب چیرگی مراجعه فرمایید.)

موتزارت وقتی با موسیقی یوهان سباستین آشنا شد، ذهن خودش را در برابر این امکان جدید باز نگه داشت و به مدت یکسال سبک خاص موسیقی باخ و خصوصاً استفاده‌ی او از کنترپوان Counterpoint را مورد مطالعه قرار داد و در نهایت آن را به گنجینه‌ی دانش خودش از موسیقی افزود.

آلبرت اینیشتین در جوانی‌‌اش شیفته‌ی یکی از پارادوکس‌های جالب فیزیک بود: فرض کنید دو نفر نظاره‌گر پرتوی نوری واحد باشند، اما یکی از آن‌ها با سرعت نور حرکت کرده و آن پرتو را دنبال می‌کند، در حالی‌که دیگری در حالت سکون روی زمین ایستاده است، در این صورت این دو نفر نور را چگونه خواهند دید؟ اینشتین به مدت ده سال، در حالت پذیرندگی، غرق در تأمل و واکاوی این مسئله بود. پاسخ به این سوال زیربنای نظریه‌ی نسبیت او شد.

برای جان کیتس، ویلیام شکسپیر یک الگو بود چون هیچ وقت شخصیت‌های داستان‌هایش را قضاوت نمی‌کرد، بلکه در عوض ذهنش را به سمت دنیای آنان می‌گشود و حتی واقعیت درونی افرادی که تبهکار شمرده می‌شدند را نیز به خوبی ترسیم می‌کرد. نیاز به قطعیت و اطمینان (سوگیریِ تأیید)، بزرگترین بیماری‌ای است که ذهن می‌تواند به آن مبتلا شود.

برای این‎که پذیرندگی را در زندگی واقعی‌مان تمرین کنیم و به کار بگیریم، باید عادت کنیم نیاز به قضاوت کردن را به تعویق بیندازیم. دیدگاه‏ها و نگرش‌های متضاد با دیدگاه خودمان را در نظر بگیریم و ببینیم چه حسی در باره‌ی آنها داریم و چگونه به نظرمان می‌رسند؟ مدتی مشاهده‌گر محض اشخاص و رویدادها باشیم. به کارهای ناآشنا بپردازیم. روند ثابتِ فکری‌مان را به هر ترتیب که می‌توانیم به چالش بکشیم. مدام اطلاعات و درستی آنها در مورد موضوعات را زیر سؤال ببریم و نقض کنیم.

 

در نهایت یادمان باشد پذیرندگی موقت است. به محض این‌که توانستیم با روش پذیرندگی وارد مسیر خلاقیت شویم، لازم است پرونده‌های نیمه باز را ببندیم و فکرمان را همگرا کنیم. هر بار که احساس رکود فکری کردیم، مجدداً می‌توانیم به این روش باز گردیم و از آن استفاده کنیم.

 

مطالب مرتبط:

پنجاه نکته‌ی اول از کتاب چیرگی

داشتن پروژه‌ی خلاقانه اولین قدم فعالسازی خلاقیت

2 دیدگاه

پاسخ دادن به زینب قهرمانی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *