آنچه تقدیم میشود حاصل آشنایی نظری اینجانب از دانشجو و فرماندۀ شهید، ابوالفضل نوری است. آشنایی من با آن «تکسوار» از روزگاری شروع شد که داوطلبانه به همراه یارانی با وفا و مخلص، گردآوری اسناد مرتبط با شهدای زنجان را دنبال میکردم. وقتی در آینهی خاطرات، ابوالفضل نوری را مشاهده کردم تصمیم گرفتم گوشهای از این خاطرات را منتشر کنم. موانع فراوانی پیش آمد و «مدتی این مثنوی تأخیر شد» با این حال تشویق علاقمندان به تشویشهایم چیره آمد.
نوشتههای شما پر از احساس و جذابیت است.
بی درنگ خواننده را به دنبال خود میکشاند و لذت خوانشِ نثری زیبا را به او هدیه میدهد.
سلام مریم جان
شما لطف دارید
ممنون
سلام کتاب جذاب و خواندنی است.ایشان پسرخاله بنده میباشند و بنده ارادت ویژه ای به ایشان دارم.خدا ما رابه قافله شهدابرساند.انشاالله
سلام
ممنون که مطالعه فرمودید. برای دعای خیرتان: آمین
سلام با شمارهای که گذاشته بودم تماس گرفتم جواب ندادید. اگر کتابها رو می خواهید آدرس بفرستید تا براتون پست کنم.